احمد سپهر خراسانى
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اگر بتاريخ جهان از جنبه فن خطابه بنگريم، و بشرح حال اعاظم خطيبان ملتها نظر بيندازيم، بدون ترديد بعنوان اين مقاله كه: على بزرگترين خطيب تاريخ است اعتراف خواهيم كرد.
اين دعوى نه از روى تعصب دينى است، و نه تعبد فكرى، و حتى اثبات اين خصيصه را هم فضيلت تامه، براى على نمىدانيم، چه او چنان آراسته به فضايل و كمالات است، كه خطيب بودنش در مقابل ساير محسناتش، يكى از هزار، و اندكى از بسيار است.
توضيح عنوان مذكور مستلزم بيان چند امر بعنوان مقدمه است، كه بى آن اذهان را متوجه حقيقت موضوع نمىكند، و آن، نخست تعريفى باجمال از خطابه و خطيب، دوم، صفات و خصايص خطيبان بزرگ، سوم، نحوه كار آنها و در آخر مقايسه با حضرتش.
كمال بحث در اين مسائل به حجم كتابى نيازمند است، و از عهده مقالهاى، هر چند طولانى، بر نيايد. ولى چون در حد گفتارى محدود مورد تقاضاست، ناگزير مقصود را فشرده و فهرست وار ذكر كرده، باشد كه ضمن اداى تكليف، خوانندگان هوشمند را اشارتى كافى باشد.
تعريف خطابه: خطابه عبارت است از گفتارى هيجان انگيز، كه بمنظور انجام، يا ترك عملى بطور رسمى براى جمع گفته شود، و سخن از چيزهاى مقنع باشد. معنى اقناع در اين مورد آن است كه مستمع گفته را تعقل و تصديق كند، هر چند آن تصديق به برهان نباشد. و به طورى كه از تعريف مذكور استنباط مىشود نكته مهم در خطابه، صرف تأثير سخن و اقناع مستمع است، و نوع گفتار و مقصود هر چه باشد فرقى نمىكند، چه اضلال و تخدير باشد، و چه ارشاد و تذكير. باين جهت هم صفات خطيب نديده گرفته شده است (اگر چه كسى بر حسن آن انكار ندارد) بنا بر اين آنكه به سخنش خلقى را به گمراهى مىكشد و كسى كه قومى را از ضلالت مىرهاند، هر دو را خطيب مىگويند و سخنش را هم خطبه و خطابه مىخوانند و نيز شرط حتمى نشده كه نوع سخن از لحاظ فنى چگونه ادا شود، نثر باشد يا شعر، مسجع باشد يا مرسل يا تركيبى از همه، و آيا خطيب