یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بايد بارتجال سخن گويد يا قبلا آنرا تهيه كرده باشد و نيز متن خطب از خودش باشد يا از ديگران نقل كند، و همچنين در آنچه مىگويد مؤمن باشد يا نه، و لازم است داراى سجاياى اخلاقى باشد يا خير اكنون قبل از اين كه بخواهيم از اين تعريف نتيجه بگيريم، سخن را بر مىگردانيم بذكر اسامى چند نفر از خطيبان نامدار جهان و اجمالى از خصايص آنها كه ارتباط با فن خطابه دارد و براى مقايسه به كار مىآيد.مىدانيم كه در ميان ملتهاى جهان، ملل يونان، روم، عرب (به ترتيب) در فن خطابه گوى تفوق را از ديگر اقوام ربوده بودند. ارسطو حكيم يونانى اولين كسى است كه اين فن را تحت انضباط در آورد، و راجع به آن كتابى بنام: ريطوريقا نوشت و جزء منطق و يكى از صناعات خمس است، و نيز واقفيم كه در مائه پنجم و چهارم پيش از ميلاد، در اكثر دولتهاى سر زمين يونان، حكومت ملى داشتند، يعنى در امور اجتماعى ملت انجمن ساخته و مشاوره مىنمود، و تصميمهاى مهم اتخاذ مىكرد. در اين مشورت و گفتگو طبعا كسانى كه داناتر و خردمندتر بودند، و آراء ايشان بصواب نزديكتر بود طرف توجه مىشدند، و مخصوصا اگر در تقرير و بيان زبر دست بودند، رأى خود را پيش مىبردند، و نزد قوم قدر و منزلت مىيافتند، و مرجع امور واقع شده به رياست و زمامدارى مىرسيدند، و چون اين مقام را وسيله سخنورى و تأثير كلام دريافته بودند، آنها را (خطيب) مىناميدند و نخستين كسى كه در يونان (آتن) در اين فن نمايش مخصوص يافت و به مهارت رسيد، پريكلس نامى بود، و بوسيله همين قدرت بيان چهل سال بر مسند قدرت نشسته و آن را اداره مىكرد. اما با همه شهرت و نيرويى كه در اين فن كسب كرده بود، گفتارهاى خود را قبلا تهيه و پس از حلاجى در جمع ادا مىكرد.در آن عهد خطباى بزرگى بعرصه ظهور رسيدند، و از ميان آنها دستهاى پيدا شدند كه منظورشان از سخنورى غلبه بر حريف بود، و بنا بر اين جدل و مغالطه را باب كرده و رايج ساختند. بديهى است اين شيوه علاوه بر اين كه راه صحيحى نبود، موجب فساد اخلاق عامه را فراهم مىكرد، و اينها را سوفسطايى مىناميدند، از همين رو است كه سقراط مخالف آن بود و جان خود را نيز در اين راه از دست داد.افلاطون و ارسطو دنباله مجاهدات سقراط را گرفتند، منتها خطابههاى افلاطون دو نوع بود، دستهاى به شيوه ناپسند، و دستهاى معقولانه و تابع حكمت و حقايق امور.پس از آنها ايسوقراطيس ظهور كرد، كه فن خطابه را نيز تدريس مىكرد و معتقد به تكلف و تصنع بود، به حدى كه يكى از خطبههايش را ظرف ده سال تكميل كرد سر آمد و خاتم خطباى يونان دموستنس است. او نيز گفتارهاى خود را قبلا تهيه مىكرد و