یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

نسخه متنی -صفحه : 332/ 5
نمايش فراداده

(عدالت عبارتست از جريان مطابق قانون) سپس براى راهنمائى افكار از توصيفات سلبى استفاده مى‏شود، مثلا مى‏گوئيم: عدالت روش خوش آيند محض نيست، عدالت از نسخ احساسات نمى‏باشد، عدالت وزن و شكل و رنگى ندارد... قسم چهارم- بيان روابطى كه انسانها مى‏توانند ميان خود و خدا بر قرار سازند. به اتفاق همه صاحبنظران علوم اسلامى، امير المؤمنين عليه السلام تجسم يافته‏اى از قرآن بود. و شناخت او در باره قرآن و ايمان او به تمام محتويات آن در حد اعلاء بود. و اين تجسم در سخنان آن بزرگوار بخوبى روشن مى‏شود، لذا بطور قطع او نزديكى خدا را به خود مطابق آيه: «و نحن اقرب اليه من حبل الوريد.» (و ما از رگ گردن به او نزديكتريم) و هو معكم اينما كنتم. (و او با شما است هر كجا كه باشيد) اعتقاد داشته و با يقين مشهودى آنرا دريافته است. در مواردى متعدد از نهج البلاغه هم ارتباط مستقيم خود را با خدا توضيح داده است. از آن جمله:

1- در آن هنگام كه ذغلب يمانى از او مى‏پرسد كه هل رايت ربك (آيا پروردگارت را ديده‏اى) چنين پاسخ مى‏دهد: أ فأعبد ما لا ارى فقال و كيف تراه فقال: لا تدركه العيون بمشاهدة العيان و لكن تدركه القلوب بحقايق الايمان. (آيا عبادت كنم چيزى را كه نمى‏بينم ذغلب پرسيد: چگونه خدا را مى‏بينى فرمود: خدا را چشمها با مشاهده عينى نمى‏بينند، ولى دلها با حقايق ايمان آنرا درمييابند)

2- اللهم انك آنى الاسين لاوليائك و احضرهم بالكفاية للمتوكلين عليك تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع عليهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم فاسرارهم لك مكشوفه و قلوبهم اليك ملهوفه. ان اوحشتهم الغربة آنسهم ذكرك و ان صبت عليهم المصائب لجئوا الى الاستجارة بك علما بان ازمة الامور بيدك و مصادرها عن قضائك. «خداوندا، توئى مأنوس‏ترين مأنوس‏ها با اوليائت، و توئى حاضرترين آنان براى كفايت به امور توكل كنندگان بر تو. توئى كه نهانى‏هاى درون آنان را مى‏بينى و به حال آنان در درونشان آگاهى. اندازه بينائيهاى آنانرا مى‏دانى. اسرار پوشيده آنان براى تو آشكار و دلهايشان شيفته و بيقرار توست. اگر تنهائى در اين دنيا بوحشتشان بيندازد، بياد تو انس مى‏گيرند و اگر مصائب روزگار بر سر آنان فرو ريزد، پناه بسوى تو مى‏برند، زيرا آنان مى‏دانند كه زمام همه امور بدست تست و مبانى آنها مستند به قضاى تست» در اين جملات رابطه خداوندى با انسانها بقرار زير مطرح شده است:

1- رابطه انس- هر اندازه كه بر رشد شخصيت آدمى بيفزايد، انس وى با خدا بيشتر و سازنده‏تر مى‏گردد، زيرا اين يك قاعده كلى است كه:


  • عقل باشى عقل را دانى كمال عشق گردى عشق را يابى جمال‏

  • عشق گردى عشق را يابى جمال‏ عشق گردى عشق را يابى جمال‏

انس با عقل و عظمت و شكوه آن، بدون به فعليت در آوردن تعقل امكان پذير نيست، درك‏