یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

نسخه متنی -صفحه : 332/ 57
نمايش فراداده

شده با زمينه ظهور پيامبران ديگر و بعثتهاى ديگر تطبيق مى‏كند و آن جمله اينست: «و اهل الارض يومئذ ملل متفرقة و اهواء منتشرة و طرائق متشتتة بين لله بخلقه او ملحد فى اسمه او مشير الى غيره» مردم روى زمين در آن هنگام فرقه‏هاى جدا جدا داراى هوسهاى پراكنده و شيوه‏هاى گوناگون بودند. كسانى خدا را با آفريدگانش همانند مى‏كردند و كسانى در نام او فرو مانده و به او نرسيده بودند و كسانى ديگر به حقيقتى جز او اشاره مى‏كردند. اين كلمات، كلمات بسيار پر مغزى است و ما باختصار به شرح آن مى‏پردازيم: (مردم روى زمين در آن هنگام كه پيامبر ظهور مى‏كند فرقه‏هاى جدا جدا بودند) يعنى يك انديشه همه گير و همه گستر بر ذهنها حاكم نبود و اين نشانه عدم وجود يك فرهنگ قابل پذيرش، و يا نشانه جدائيها و اختلافهاى فراوان ميان انسانهاست و خود اين از نشانه‏هاى جهالت است. هوسهاى پراكنده به دو معنا مى‏تواند باشد.

معناى ساده‏تر اين كه انسانها در هر بخشى از بخشهاى جامعه يا در هر بخشى از بخشهاى روى زمين داراى خواستها و جهت گيريهاى ويژه خودشان بودند. كسانى در اين گوشه يا در اين طبقه يا در اين قشر و در اين صنف به چيزى شوق مى‏ورزيدند و كسانى در قشر و طبقه و صنف و شغل ديگر به چيز ديگر. آرمانهاى مشترك در جامعه وجود نداشت و اين هم نشانه انحطاط يك جامعه است.

معناى دوم: منظور او هوسهاى پراكنده يعنى وقتى شما در سراسر عالم نگاه مى‏كرديد چند قطب و چند قدرت بيشتر وجود نداشت در ايران، ساسانيان بودند و طاغوتهاى ساسانى، در روم امپراطوران روم بودند، در حبشه سلطانى و طاغوت ديگرى در چند نقطه عالم چندين مستبد خودكامه، ديكتاتور در رأس زندگى مردم قرار داشتند هر جا هر طاغوتى در رأس يك جامعه‏يى قرار داشت آنچه در سطح جامعه مشاهده مى‏شد و احساس مى‏شد كامجوئيهاى آن طاغوت بود، اگر در جامعه ايرانى آن زمان ظلم بود اگر آقايى بى حد و حصر برهمنان و نظاميان و خانواده‏هاى بزرگ و اشرافى بر مردم تحميل مى‏شد اين در حقيقت به معناى كامجويى آن طاغوتى بود كه در رأس قرار داشت او اين طور مى‏خواست و اگر مردم در زير فشار ظلم طبقاتى و اقتصادى فرهنگى و اخلاقى دست و پا مى‏زدند اين در حقيقت گوشه‏يى و جلوه‏يى از كامجويى آن طاغوت بزرگ را نشان مى‏داد. بنا بر اين هوس يك انسان در بخش عظيمى از جامعه بشريت و خانواده بشريت مشاهده مى‏شد و محسوس و ملموس بود. دنيا در يك چنين وضعى بود.