حقوق و مقرراتى اگر چه ابتدائى، بوده كه با تكامل جامعه گستردهتر و كاملتر گرديد. تا جائى كه در عصر ما «علم حقوق» يك فن بسيار مهم و داراى شعبههاى گوناگون مىباشد. حقوق اساسى، حقوق سياسى، حقوق مدنى، حقوق جزا، حقوق بين الملل خصوصى، حقوق بين الملل عمومى و حقوق بشر و... در ميان اقسام حقوق، حقوق بشر، زير بناى ديگر حقوقها است و به همه انسانها تعلق دارد و نمىشود آنرا به طائفهاى دون طائفهاى و يا به منطقهاى دون منطقهاى اختصاص داد.
اين نوع حقوق كه مربوطه به احترام و حيثيت ذاتى انسان، و اصول كلى حقوق بشرى است، با آنكه زير بنائى آفرينشى و فطرى دارد، همواره مورد بى مهرى و تجاوز قرار داشته است، تا آنكه پس از جنگ جهانى دوم در 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 اعلاميه جهانى حقوق بشر كه شامل يك مقدمه و سى ماده است از طرف مجمع عمومى سازمان ملل به تصويب رسيد و از 58 دولت عضو 48 دولت به آن رأى موافق دادند و هم اكنون تا حدود زيادى مورد احترام همه دولتهاى عضو سازمان ملل متحد مىباشد.
در كتاب شريف نهج البلاغه اقسام مختلف حقوق، مورد توجه امام عليه السلام قرار گرفته و به مناسبتهائى از همه آنها بحث فرموده است: گاهى سخن از حقوق اخلاقى و مدنى، و زمانى بحث از حقوق سياسى و بين المللي و وقتى هم فرمايشى در مورد حقوق بشر و... دارد.
پيش از آنكه بشريت پس از گذشت قرنها و تحمل مشكلات و تشكيل كنفرانسها به اين اقسام حقوق مخصوصا «حقوق بشر» دست يابد، امام عليه السلام آنرا بطرز بسيار جالب و دور از اشتباهات و تكرار مكررهائى كه احيانا در اين اعلاميهها ديده مىشود، مورد توجه قرار داده و در بكار بستن آنها پيشگام بوده است.
و ما براى آگاهى بيشتر خوانندگان محترم، رؤس مسائل مربوط به حقوق را از ديدگاه نهج البلاغه مورد بررسى قرار مىدهيم و تفصيل آنرا به كتب مربوطه و فرصت مناسب موكول مىنمائيم.
اصولا حق دو طرفه است اگر بنفع كسى عليه ديگرى بهرهاى قرار داده شده عليه او و بنفع