صفحه ى 223
را مى پذيرفتند.
«ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ- كسانى از اهل كتاب كه كافر شدند، و نيز مشركان، دوست ندارند كه خيرى از پروردگارتان بر شما فرود آيد،» و آنان رسالت را خيرى در نظر مى گيرند كه كسان ديگرى با آن بر ايشان برترى يافته اند، و لذا آتش خشم در جانشان زبانه مى كشد و خدا به سادگى به ايشان مى گويد: خدا مى داند كه رسالت خود را كجا قرار دهد:
«وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ- و خدا هر كه را بخواهد به رحمت خويش مخصوص مى گرداند.»
رسالت، همچون هر رحمت خدا، چيزى است كه خدا آن را بر حسب آنچه بخواهد نه بنا بر آنچه مردمان بخواهند نازل مى كند.
«وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ- و خدا صاحب فضل بزرگ است.»
مى تواند همه مردم را مشمول فضل خود سازد، و اين در صورتى است كه حسد را كنار گذارند و عمل خود را براى خدا خالص سازند يهودى و مشرك اين امكان را دارند كه مسلمان راستين شوند و بر بسيارى از مؤمنان قديم تقدم و برترى پيدا كنند، و مجال پيشرفت و ايمان آوردن و رسيدن به رحمت فراگير براى همه موجود است.
[106] فرهنگ اسلامى (حاشا للَّه) پست تر از فرهنگ ديگران نيست، و اگر ديگران كتاب دارند مسلمانان نيز كتابى كريم دارند. چه، سرچشمه فضل خدا كه آن كتابها را فرو فرستاد، كتابى برتر و بالاتر از آن نازل كرد، بدان جهت كه كتابى تازه است و به كار زندگى اين زمان و آينده مى خورد.
«ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ- هر آيه را كه از بين مى بريم يا آن را به دست فراموشى