نماز خود را با خشوع (تسليم مطلق به حق) مىگزارند. چه خشوع در نماز بيش از هر چيز و هر وقت ديگر جلوهگر مىشود، و از اين رو امام حسن (ع) هر گاه براى نماز وضو مىساخت رنگش زرد مىشد، و خطوط چهرهاش چنان دگرگون مىگشت كه كسى كه او را مىشناخت در آن حال تشخيصش نمىداد كه هموست. دين به خشوع قلبى امر كرده نه به خشوع ظاهرى در نماز، و در خبر منقول پشت در پشت از پيامبر خدا (ص) آمده است كه گفت:
«آنچه خشوع جسم افزون بر خشوع دل باشد همان فزونى نزد ما نفاق و دورويى است».
دين از سرگرم شدن به چيزى در ضمن نماز نهى كرده است زيرا اين حالت با خشوع دل منافات دارد. امير مؤمنان (ع) گويد:
«مرد بايد در نماز خود خشوع كند، زيرا كسى كه دلش نسبت به خداى عزّ و جلّ خشوع ورزد، ديگر اندامهايش نيز خشوع مىكنند، پس به چيزى ديگر سرگرم نمىشود» «3».
[3] زيرا دل مؤمن خاشع است، پس آگاهانه احساس مسئوليّت مىكند، مگر نه آن كه كاملا به حق تسليم شده است و مىداند كه به زودى از تمام كارهاى خرد و كلانش مورد باز پرسى قرار مىگيرد، و بر او حساب مىكنند؟ وى مىداند كه زندگى جدّى است، و بيهودگى و پوچى در آن وجود ندارد. در حالى كه آن كس كه نمىداند فراسوى زندگى او پاداشى است، و مىبايد زندگى خود را به گونهاى درآورد كه با رهنمود آن پاداش مناسب باشد، زندگى را سرگرمى و بازيچه مىگيرد.
«وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ- و آنان كه از بيهوده روى گردانند.»
كسى كه بيمارى در حالى خطرناك دارد، اگر بر گروهى بگذرد كه بازى
3- نور الثقلين، ج 3، ص 528.