تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 17
نمايش فراداده

گاه اندامهاى چنين چون دو چشم و سر و دست و پا معيّن شده و گاه ناتمام است كه ديرى نمى‏گذرد كه قبل از آن كه اندامهايش معيّن شود از رحم سقط مى‏شود و مى‏افتد.

«لِنُبَيِّنَ لَكُمْ- تا (قدرت خود را) برايتان آشكار كنيم ...»

تا انسان بفهمد اين تغييرات و دگرگونيهايى كه وجود و هستى او را استوار كرده است دليل بر آن است كه آن همه تدبير شده، و خداوند همان مدبّر حكيم او و همه آفريدگان و آفرينش است.

«وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى- و تا زمانى معيّن هر چه را خواهيم در رحمها نگه مى‏داريم ...»

مضغة (پاره گوشتى كه در اصطلاح علمى بدان گاسترولا گويند) تا وقتى كه خدا بخواهد و به جنين اجازه زاده شدن دهد مى‏ماند. درنگ جنين در رحم محدود به مدّت نه ماه نيست، و بسا كه قبل از اتمام اين مدّت زاده شود، از اين رو فرمايد: (و نقرّ ... و تا زمانى معيّن هر چه را خواهيم در رحمها نگه مى‏داريم) و از معانى (نقرّ) اين است كه: مى‏نويسيم، زيرا چنان كه در احاديث آمده نيكبختى و بدبختى است هر دو در حالى كه آدمى در شكم مادر است بر او نوشته (و مقرّر و مقدّر) شده است.

«ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ- آن گاه شما را كه كودكى هستيد بيرون مى‏آوريم تا به حدّ زورمندى خود برسيد ...»

آغاز اين آيه دگرگونى جنين را در رحم بيان مى‏كرد، امّا اينجا دگرگونى آن را پس از آن كه به صورت كودكى زاده شد بيان مى‏كند كه از آن پس نيز به صورت جوانى رسيده دگرگون مى‏شود تا به اوج قوّت و نيرومندى خود (اشدّه) دست مى‏يابد.

«وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى- بعضى از شما مى‏ميرند ...»

چنان كه بر اثر بيمارى يا حادثه يا كشتن مى‏ميرند و جنين را چاره‏اى بر وفات خود نيست، زيرا اين قضيّه به فرمان خدا و تقدير اوست. و بعضى مدتى