تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
بدور از هر گونه خير و غوطهور در غرقاب فساد و فاسد سازى.[4] «كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ- بر شيطان چنين مقرّر شده كه هر كس را كه دوستش بدارد ...»كسى كه با اراده خويش شيطان را دوست بدارد و او را بر خود مسلّط و حكمروا سازد.«فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ- گمراه كند و به عذاب آتش سوزانش كشاند.»محال است كه اين شيطان سركش هادى و رهنماى پيروان خود به خير باشد، زيرا خدا مقدّر فرموده است كه او پيروان خود را گمراه كند، و سرانجام آن هر دو: (تابع و متبوع) همان آتش سوزان دوزخ است.[5] «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ- اى مردم اگر از روز رستاخيز در ترديد هستيد، ما شما را از خاك و سپس از نطفه، آن گاه از لخته خونى و سپس از پاره گوشتى آفريديم ...»اگر درباره رستاخيز و تجديد حيات مردگان در ترديد هستيد به گذشته خود بنگريد، آيا مىتوانيد بگوييد: خدا نمىتواند شما را از نو بيافريند؟ پس چگونه توانسته است شما را به حالات و در مراحل گوناگون ياد شده، پس از آن كه هيچ نبوديد، بيافريند؟در قرآن و سنّت آمده است كه انسان دو بار آفريده شده، يك بار در عالم ذرّ آنجا كه همه مردم از خاك آفريده شدهاند، و ديگر بار هنگامى كه آنان را در پشتهاى پدرانشان و سپس رحمهاى مادرانشان نهادهاند. پس بعد از آن كه نطفه در رحم مادر جاى داده شد، مىبينيم كه پس از زمانى به صورت لختهاى خون در مىآيد كه به رحم مادر مىچسبد (علقه) و سپس به شكل پاره گوشتى كوبيده (مضغه) تغيير مىيابد.«مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ- گاه تمام و گاه ناتمام ...»