تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 174
نمايش فراداده

«فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً- پس مانند زباله خشكشان كرديم ...»

الغثاء همان زباله و زوايدى است كه هنگام سيل گرد مى‏آيد يا در پشت بندهاى رودها جمع مى‏شود، آلودگيها و زوايدى كه براى انسان سودى ندارد، و پايان متكبّران نيز چنين است و هلاك آنها عاطفه هيچ كسى را بر نمى‏انگيزد، زيرا مردمى ستمكارند و از اين رو لعنت شبانه روزى بدرقه راهشان مى‏شود.

«فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ- اى نصيب مردم ستمكاره دورى از رحمت خدا باد.»

[42] هنگامى كه خدا آنان را هلاك مى‏كند هيچ توجّهى به آنان ندارد زيرا وجودشان هيچ چيزى به ملك او نمى‏افزايد و از عدم و هلاكشان هيچ كاستى و خسرانى حاصل نمى‏شود، از آنجا كه «أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ- «18» چون بخواهد چيزى را بيافريند، فرمانش اين است كه مى‏گويد: موجود شو پس موجود مى‏شود.»

از اين رو قومى ديگر را جز آنها بيافريد.

«ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ- و بعد از آنها مردمى ديگر بيافريديم.»

[43] و هر يك از امّتهاى اين نسلها را اجل و مهلتى محدود بود.

«ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ- هيچ ملّتى از اجل خود نه پيش مى‏افتد و نه تأخير مى‏كند.»

يقين آدمى بدين حقيقت كه فرصت دنيا محدود است و چون اجلش فرا رسد نمى‏تواند آن را به تأخير اندازد او را بر آن مى‏دارد كه از پروردگار خود پروا داشته باشد و پرهيزگارى كند زيرا مى‏داند كه پايانش مهلتى است كه بر شخص او معلوم نيست و هر لحظه‏اى ممكن است عذاب او را در بر گيرد.

آيات قرآنى عادتا به جماعت و گروه (امّت، ملّتها يا طائفه، ...) اشاره‏

18- يس/ 82.