يا به ورطه نوميدى فرو مىافتد و خود كشى مىكند، زيرا در زندگى انگيزه و مزهاى نمىيابد، و كسى كه به آخرت معتقد نباشد در لجّه شهوت پرستيها غرقه مىشود و بدين سان از شناخت خدا دور و محروم مىماند، و به شريعتها و قانونهاى الهى گردن نمىنهد و از رسالتهاى الهى هدايت نمىيابد، چنين كسى در كجراههاى دور گمراه شده است، و شايد بدين سبب است كه پروردگار نگفت: إن الذين لا يؤمنون باللَّه- كسانى كه به خدا ايمان ندارند، بلكه گفت: «وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ- و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند».
[75] وقتى انسان از راه راست منحرف مىشود خدا با او چه مىكند؟
آيا بدو روزى و نعمت مىدهد، كه در اين صورت وى به سركشى و نافرمانى خود مىافزايد؟
يا انتقام را بر او نازل مىكند، و او از كجراهه باز نمىگردد و به درگاه خدا لابه و زارى نمىكند؟
«وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ- اگر بر آنها رحمت مىآورديم و آزارى را كه بدان گرفتارند از آنها دور مىساختيم ...»
آزار و گزندهايى چون فقر و بيمارى و ترس.
«لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ- باز هم هم چنان در طغيان خويش سرگشته مىماندند.»
«لجّوا» يعنى وارد شدند و فرو رفتند، و خداوند در اين آيه طغيان و سركشى را به نقبى وحشتناك تشبيه كرده كه هر چه خدا بدان گروه طاغى و سركش رحم كند به جاى آن كه از مسير خطاى خود باز گردند بيش از پيش در باتلاق آن نقب فرو مىروند و بينايى و بينش خود را از دست مىدهند.
در واقع يكى از گردنههايى كه مانع راه ايمان است همان وضع و رفتار انسان نسبت به نعمتهاست كه چون خداوند نعمتى را بدو ارزانى دارد گردنكشى مىكند و مىپندارد اين گردنكشى سبب آن نعمت است، هم چنان كه دولتهاى سوسياليست پيشرو گمان مىكنند كه نظام اقتصادى و ايدئولوژى انحرافى آنها سبب