بزرگ كه مالك زمين و تمام كسانى است كه در آنند دور مىسازد؟
اين سخن اختصاص به ديگران ندارد، بلكه شامل همه ما مىشود، زيرا براستى، ما هم چنان همواره در سرزمين غفلت و بىخبرى به سر مىبريم، و تنها وقتى كه در فضاى ياد آورى قرار داشته باشيم به ياد مىآوريم و پند مىگيريم، امّا وقتى كه با شهوتى يا غضبى روياروى شويم ياد خدا كجا مىرود؟
در آن هنگام نفس بشرى به آوردن بهانهها و توجيهات متوسّل مىشود تا مسئوليّت را از دوش خود بيفكند، و از اين روست كه پروردگار از لحاظ شرعى ذكر خود را مستحبّ قرار داده، و كسى را كه او را ياد كند از مؤمنان محسوب داشته است، آنجا كه گويد:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ «41»- آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد مىكنند ...».
پس در تمام حالات مادّى و شرايط و اوضاع نفسانى و روانى، خداوند ذكر و ياد خود را ضرورى ساخته است.
اكنون مىپرسيم آن ياد آورى و ذكرى كه مراد اين آيات است كدام است؟
در واقع ياد آورى و ذكر آن است كه هنگامى كه مىخواهى به نافرمانى و معصيتى دست بزنى يا خطايى را مرتكب شوى خدا را به ياد آورى. وقتى مىبينى از درون تو، وجدانت تو را نسبت به كارى كه مىكنى سرزنش مىكنى ناگزير بايد خدا را به ياد آورى تا اين ياد، تو را در مبارزه با نفس يارى كند و بتوانى آن را درهم شكنى، اما وقتى اين ذكر و ياد آورى را از دست دادى وجدانت مىميرد، و احساس و شعور از بين مىرود و در نتيجه كفّه ترازو به سود اراده شرير و تبهكار در نفس انسان سنگين مىشود.
[86] «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ- بگو:
كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ؟»
41- آل عمران/ 191.