آن گاه به وى فرمود: به كنارى برو، سپس به زن او گفت: تو نيز همچون او گواهى بده و گرنه حدّ را بر تو اجرا مىكنم، آن زن به روى افراد قوم خود نگريست و گفت: من اين افراد را در اين عصرگاه رو سياه نمىكنم. آن گاه پيش آمد و گفت: خدا را گواه مىگيرم كه عويمر بن ساعده در نسبتى كه به من داده از دروغگويان است. پيامبر خدا بدو فرمود: اين عبارت را تكرار كن، و او آن را چهار بار تكرار كرد. سپس پيامبر (ص) به وى گفت: در مرتبه پنجم خود را لعنت كن كه اگر در نسبتى كه شوهرت به تو داده از راستگويان بوده باشد. آن زن در نوبت پنجم گفت: هر آينه خشم خدا بر «وى» باد اگر شوهرش در نسبتى كه به وى داده از راستگويان بوده باشد. آن گاه پيامبر خدا (ص) به وى گفت واى بر تو كه اگر دروغ گفته باشى مشمول اين لعنتى. سپس پيامبر خدا (ص) به شوهر وى گفت: برو كه از اين پس اين زن هرگز بر تو حلال نباشد. عرض كرد: اى پيامبر خدا مالى كه بدو دادهام چه مىشود؟ پيامبر (ص) گفت: اگر دروغ گفته باشى دستت از آن مال بسى كوتاه است و اگر راست گفته باشى آن مال در عوض آن كه وى شرمگاه خود را به تو واگذار و حلال كرده بوده از آن اوست.
و معنى آيه اين است كه اگر كسى زن خود را متّهم كند و نتواند چهار گواه شرعى در موردى اين چنين بياورد، بايد چهار بار سوگند بخورد كه در نسبت زنايى كه به زنش مىدهد راست مىگويد.
«فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ- هر يك از آنها را چهار بار شهادت است به نام خدا كه هر آينه از راستگويان است.»
[7] «وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كانَ مِنَ الْكاذِبِينَ- و بار پنجم بگويد كه خشم خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد.»
هنگام لعان شخص مىگويد: «لعنة اللَّه علىّ- لعنت خدا بر من» اگر از دروغگويان باشم، ولى خداى سبحانه و تعالى مىگويد: «إنّ لعنة اللَّه عليه- همانا لعنت خدا بر او» با ضمير «او» تا چنان به نظر نرسد كه اين لعنت بر كسى است كه اين عبارت را در قرآن مىخواند.