تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 335
نمايش فراداده

شرح آيات

[53] «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَ‏

- به خدا قسم خوردند، قسمهاى سخت، كه اگر به آنها فرمان دهى از ديار خود بيرون روند ...»

به معركه نبرد و ميدان جهاد، با غليظ ترين قسمهاى ممكن بر اين امر سوگند خوردند، امّا آيا انسان راستگو براى آن كه به وعده خود وفا كند نيازى به سوگند خوردن دارد؟

«قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ

- بگو قسم مخوريد، طاعتى نيكو و در خور بياوريد ...»

طاعت حق شناخته شده است زيرا عمل آن را گواهى مى‏كند و نيازى به قسم ندارد، آيا انسان در بديهيّات محتاج به قسم خوردن است؟ طبعا هرگز چنين نيست ... زيرا آن امور قضايايى هستند شناخته شده و موجبى براى قسم خوردن در آن موارد وجود ندارد. از اين رو واجب است كه طاعت و فرمانبردارى در زندگى شخص مسلمان پايه‏اى ثابت و استوار و جزئى از موجوديّت و هستى او باشد، پس موجبى ندارد كه آن را در زمره نوادر و مستثنياتى قرار دهد كه صاحبش براى مبرهن ساختن راستگويى خود در آن موارد نياز به قسم خوردن دارد، بلكه واجب است اين فرمانبردارى را تبديل به قضيه‏اى ثابت و پايدار در زندگى خود سازد.

«إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ‏

- خدا به كارهايى كه مى‏كنيد آگاه است.»

پس اگر رهبرى رسالتى را با سوگند خود فريب مى‏دهيد، هرگز نمى‏توانيد پروردگار خود را كه از آنچه مى‏كنيد آگاه است، فريب دهيد، و اگر عمل شما پست و تباه باشد هرگز سوگند نمى‏تواند چيزى از طبيعت پليد آن را تغيير دهد، هر چند آن سوگند شداد و غلاظ و مؤكّد بوده باشد.