فضل و لطف خداوند اختصاص دارد، و كسى كه وقتى كافى براى آسايش بيابد توانايى جدّيّت و نوآورى به هنگام كار را پيدا مىكند. پس واجب است كه اوقات آسايش- مانند خواب پيش از ظهر- انگيزهاش تحرّك دوباره براى كار و با روحى پر نشاط و زنده باشد.
اين قانون مقدارى بسيار از وقت منظّم را براى انسان فراهم مىآورد كه به معنى مقدارى بيشتر از پيشرفت مدنى است.
بيگمان حكمت اين قانونگذارى مهمّ همانا دور داشتن كودكان از پارهاى مظاهر نامناسب و پوشاندنى در اتاقهاى خواب است، كه آنان را بر مىانگيزد و بذر زنا دوستى را در درونشان مىكارد، و حتّى موجب دشمنى ورزيدن نسبت به يكى از والدين مىشود كه سبب پديد آمدن عقدههاى جنسى و پيامدهاى خطرناك منتج از آن است.
نصوص شرعى ما را از اين امر بر حذر داشته و آن را نوعى از تشويق به زنا شمرده است، زيرا شرم را از ميان مىبرد و آميزش جنسى را عملى عادى در نظر آنان وانمود مىسازد كه با بروز نخستين موجبات فيزيولوژيك بدان مبادرت خواهند كرد.
حتى در حديث پشت در پشت از پيامبر (ص) آمده است:
«از همآغوشى مرد با زن خود، در حالى كه كودك در گهواره به آن دو بنگرد بپرهيزيد» «40».
امّا در مورد غير از كودكان و بندگان، در هر حال كسب اجازه بر آنان واجب است كه در آيات پيشين از آن سخن رفت، و بر كودكانى كه به حدّ بلوغ رسيدهاند واجب است كه از ورود به اتاقها، بدون اجازه خوددارى كنند.
[59] «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا- و چون اطفال شما به حدّ بلوغ رسيدند بايد رخصت طلبند ...»
40- تفسير نمونه، ج 14، ص 546 نقل از موسوعة بحار الانوار، ج 103، ص 295.