همانا قرآن حقّى است كه در آن شك و ترديدى نيست، و هر چه انسان بيشتر در ژرفاى زندگى به انديشه فرو رود و در آيات قرآن بينديشد، رابطه استوار ميان رازى را كه از ژرف انديشى در زندگى كشف مىكند با رازى ديگر كه از انديشيدن در قرآن بدان پى مىبرد بيشتر در مىيابد و كشف مىكند. و هر چه خرد انسان افزون شود و دانش او بيفزايد، و شخصيّتش تكامل يابد به فهم قرآن و شناخت آيات كريم آن نزديكتر مىشود.
پس انسان خود مسئول چيره ساختن خدايان، و پوشاندن رداى قداست دروغين بر آنهاست، در حالى كه بتها بيش از سنگى نيستند كه به يك ضربه درهم مىشكنند.
ابو ذر غفارى- رضوان اللَّه عليه- هنگامى كه ديد دو روباه بر سر «ثعلب» بت قبيله او زهراب مىريزند راست گفت كه:
ديدم دو روباه بر سر او زهراب ريختند، آن كه روباهان بر او زهراب ريزند خوار و ذليل شده است.
«وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً- نه مالك زيان خود هستند و نه سود خود ...»
وقتى نمىتوانند زيانى را از خود دور كنند، چگونه مىتوانند به ديگران زيانى برسانند؟! آنها ناتوانتر از اينند، ولى فرهنگ جاهليّت بود كه بتها را هولناك مىساخت و بزرگ مىشمرد، و همان بود كه براى نيروهاى اجتماعى حاكم رمزى محسوب مىشد، تا آنجا كه در تاريخ مىخوانيم كه: بعضى قبايل عرب به اسلام درآمده بودند امّا شكستن بتهايشان را به دست خود نمىپذيرفتند از بيم آن كه اگر آن سنگها را كه ساخته دست آنهاست به دست خود بشكنند عذاب بزرگ بر آنان فرود آيد، و در تاريخ آمده است كه پيامبر- صلّى الله عليه وآله- شرط قبيله ثقيف را كه با وى كردند پذيرفت كه آنان خود عهدهدار شكستن بتهايشان نشوند، و به بعضى از