است كه دلالت بر زمان حال و آينده مىكند. پس كفر آوردن قرارى است واحد كه يك بار روى مىدهد، امّا بازداشتن از راه خدا كارى است مكرّر و پى در پى و بر دوام.
باز داشتن از راه خدا، آن است كه ميان انسان و اقدام او به كردار شايسته- هر نوع كردارى كه باشد از امر به معروف يا نهى از منكر يا ساختن مساجد براى خدا و انجام دادن فريضههاى او- مانع و رادع ايجاد مىكند، زيرا «الصدّ- بازداشتن» بر عكس تمام اين كردارهاست همچون مشكل تراشيهايى كه مانع انجام فرايض و واجبات حاجيان گردد، يا منع مقامات قدرتمند و صاحب سلطه از آبادانى زمين، و محدود ساختن آزادى كار و بازرگانى، و به طور كلّى كفر به عنوان سنگى لغزنده در راه انسان قرار مىگيرد تا به قلّه پيشرفت و تكامل مادّى و معنوى نرسد.
«وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- و مسجد الحرام، خانه خدا ...»
بازداشتن از مسجد الحرام دو گونه است:
دست و پا بستن مردم با قوانين ستمگرانه ادارى، و اساسا جلوگيرى از سفر به حجّ است.
آن است كه مىگذارند حاجيان به مسجد الحرام برسند، امّا نمىگذارند شعائر دينى خود را، چنان كه خدا بر ايشان واجب كرده، با آزادى كامل انجام دهند، و وسيله اين بازداشتن همان تسلّط و فشار سلطههاى ستمگر حكمفرما بر اماكن مقدّس است.
پيش از آن كه قرآن رشته سخن را به پيرامون خانه خدا و مراسم و مناسك حج گزارى به آن بكشد، احترام به مسجد الحرام را واجب مىسازد و كسانى را كه در آن ستم مىورزند و به محترم داشتههاى مردم تجاوز مىكنند و آزاديهايشان را سلب مىنمايند، به عذاب دردناك تهديد مىكند.
آزادى در اينجا يعنى هر چيزى كه فقدانش مراسم و مناسك حج را از محتواى خود تهى و بىمعنى مىسازد. چگونه حاجيان شاهد و ناظر منافعى اخروى