ستمگرى مىيابند، خواهشها و مصالحشان آنها را به ارتكاب جرايم، و تجاوز به حقوق ديگران بر مىانگيزد. امّا در اجتماع اسلامى، فضاى عمومى و قانون الهى حكمروا كسى را به ستمگرى يا گردنكشى ترغيب و تشويق نمىكند، پس اگر ستمگرى كسى را بجويد كه به نفع او گواهى دهد هرگز به مراد خود نخواهد رسيد و چنان كسى را نخواهد يافت.
جديّت از مهمترين ويژگيهاى برجسته اجتماع ايمانى است.
اين اجتماع از كار لغو و بىهدف، كه يكى از عوامل انحرافات اجتماعى و فكرى و جز آن است، به دور است، و همچنين از بىمبالاتى كه به معنى بيهودگى و بىهدفى است بسى فاصله دارد. پس واجب است كه اجتماع در جست و جوى هدفهاى خود جدّى باشد، و از بىهدفى و بى مبالاتى كه آن را از رحمانيّت دور و به جنايت و انحراف نزديك مىكنند دور باشد.
چنين اجتماعى است ذكر كنندهاى است كه با ذكر خدا تكامل مىيابد، زيرا ذكرش را نسبت به آفريدگارش معراجى براى ارتقاء معنوى و نيز مادّى خود قرار مىدهد، و به عبارت ديگر همين ذكر خداست كه آن اجتماع را طورى مىسازد كه به سطح تمدّن و پيشرفت عروج كند، و بدين وسيله تمدّن ايمان را مىسازد، همان گونه كه پيامبر خدا، سليمان آن را در زمان پيشين ساخته است.
صفت بلند نظرى و بلند انديشى از برجستهترين خصوصيّات اجتماع اسلامى است كه قرآن در اين سوره آن را توصيف مىكند، و با وجود تكيه فرزندان آن بر عناصر با فضيلت و سر آمد خانواده در تربيت آنان بلند نظريهاى اجتماعى خود را فراموش نمىكنند، زيرا آرزوى پيشوايى پرهيزگاران را دارند و اين سوره به ذكر دعايى پايان مىيابد كه پاسخ درود بشر به رسالت پروردگار سبحان است.
مراد پيشوايى و امامت برترين طبقه و فاضلترين گروه در اجتماع است.
انسان عادّى آرزو مىكند كه پيشوا باشد و همين، امّا آرزوى والاى بندگان رحمان رهبرى پيشاهنگان و پيشگامان در اجتماع است، و اين دلالت بر بلند انديشى گسترده در بعد آينده و حال فرزندان اجتماع اسلامى رحمانى دارد.