تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 81
نمايش فراداده

ديگران رسيده و آنچه را بر آنها گذشته به خود يادآور شود، و در زمين در جست و جوى تمدّنهايى كه سرورى و سيادت كرده‏اند، بگردد و از خود بپرسد كه آنها به كجا رانده شدند. گرديدن در زمين، و ديدار از موزه‏ها و بقاياى شهرهاى بزرگ، و بررسى تاريخ، بويژه تاريخ تمدّنهاى از ميان رفته، همه اينها ما را بدين حقيقت تلخ كه ميل نداريم بشنويم و نمى‏خواهيم بشناسيمش رهنمون مى‏شود كه اگر انسان ظلم و گردنكشى كند خدا نيز با او مكر مى‏ورزد، و با سخت‏ترين عذاب از او انتقام مى‏گيرد.

آيات اين درس بر اين فكر تأكيد مى‏كند، و نيز به سرنوشت كسانى اشاره مى‏كند كه اين حقيقت آشكار را تكذيب كردند و نهى از منكرى كه پيامبران خدا (ع) و پيروان رفتار آنان بدان پرداختند، آنها را سودى نداد.

«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ- چه بسيار قريه‏هايى ستم پيشه را هلاك كرديم و با سلامت اركان از ساكنان تهى شده و چه بسيار چاه بيكار مانده و كاخ بلند گچكارى شده.»

تمدّن گاه به صورت طبيعى از ميان مى‏رود مانند انسان كه پس از پير شدن و ضعف نيروى جسمانى مى‏ميرد و شمع زندگيش اندك اندك به خاموشى مى‏گرايد. گاه نيز تمدنهايى به صورت ناگهانى و به عذاب الهى نابود مى‏شود و اين به مرگ جوانى مى‏ماند كه بر اثر سكته در گذرد، در حالى كه تمام اندامهاى او سالم به نظر مى‏رسد، و فقط روح از پيكر او جدا شده است، همچنين است حال تمدّنها، وقتى از هدفهايى كه براى آنها معيّن شده منحرف گردند، خداوند ضربتى كارى به صورت زلزله‏اى ويرانگر يا صاعقه‏اى از آسمان وارد مى‏سازد كه آن تمدّن بشرى را از بين مى‏برد، با وجود آن كه مظاهر مادّى چنين تمدّنهايى سالم به نظر مى‏رسند و گمان مى‏رود كه نسلها و نسلها باقى خواهد ماند.

شايد از اين گفته خداى سبحان كه گويد «و هى ظالمة- و آن قريه‏ها ستمگر بودند» دريابيم كه دلالت بر آن دارد كه هلاك در حالى بر سر مردم آن