تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
«امليت» يعنى مدّتى از وقت را كه به درازا كشيد يا كوتاه بود به آنان مهلت دادم، «ثمّ أخذتهم- سپس آنها را فرو گرفتم» و آن گاه عذاب ويرانگر من آنها را در بر گرفت.«فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ- پس انكار من چگونه بود.»خداوند عذاب خود را بر آنها مسلّط ساخت، و آنها را كاملا درهم كوبيد و گرد از مغز استخوانشان برآورد و بر تكذيب و انكارشان حدّى نهاد و به كارشان پايان داد، و خدا اين چنين تكذيب مردم را به نحو عملى انكار و منتفى مىكند. آيا ديديد كه انكار خدا چگونه است؟[45] خداى سبحان در تاريخ حتميّتى نهاده است كه از آن گزير نيست و آن حتمى بودن انتقام از دشمنان خداست، از آنجا كه سنّتها و قوانين خدا در طبيعت در تمام نقاط با حق التقا دارد و تجاوز از حق تعدى و تجاوز به آن سنّتها و قوانين محسوب مىشود، ناگزير بايد به اراده ذات سبحان خداوند، به هر شكلى باشد، انتقام گرفته شود، خواه به شكل صاعقهاى كه فرود مىآيد، يا آتشفشانى كه منفجر مىشود، يا جنگى كه ويران مىكند، يا قحطى فراگير، يا طاعونى مرگبار. بر انسان است كه از مكر خدا غافل نماند و انتقام او را فراموش نكند، و نپندارد كه نعمتهاى خدا و فضل و دادههاى او تنها چيزى است كه در زندگى وجود دارد، هرگز، بلكه زندگى را چهرهاى ديگر است كه در انتقام سخت نمايان مىشود.آرى، براى آدمى دشوار است كه باور كند آن خداى مهربان بخشندهاى كه آفريدگانش را به صورتهاى گوناگون آفريده، و در هر حركتى همراه آفريده خويش است و رحمت و فضل او در همه چيز جلوهگر است، چنان ذات متعالى با او مكر نيز مىورزد و سختترين انتقام را از او مىگيرد، از اين رو مىبينيم كه رفته رفته آدمى را در نعمتها غرقه مىسازد، و آرزوها او را مىفريبد، تا آن كه گناهش كاملا او را در بر مىگيرد. آن گاه كه انسان گرفتار حسابرسى مىشود مىگويد: پروردگارا مرا باز گردانيد شايد كردارى شايسته انجام دهم (در حالى كه ديگر بازگشتى در كار نيست). پس براى آن كه چنان نشود بر انسان است كه رنجهايى را كه به