تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 94
نمايش فراداده

قريش خرسندى خود را اظهار كردند ...!!!

و در يكى از روايات آمده است كه پيامبر خدا- صلّى الله عليه وآله- سوره نجم را در نماز مى‏خواند، در حين خواندن او يكى از پشت سر ايشان آيات «غرانيق» را خواند و پيامبر (ص) ناآگاهانه آنها را تكرار كرد، پس اين آيه فرود آمد.

در اين روايت و امثال آن احتمال درست بودن نمى‏رود، زيرا سوره جنّ در مكه نازل شد و سوره حجّ در مدينه، بويژه آن كه پيامبر به علم يقين نيك مى‏دانست كه سوره النّجم كه حاوى سجده واجب است در ضمن نماز خوانده نمى‏شود.

مهم اين است كه اين آيه آمد تا تأكيد كند كه اميد شفاعت اين بتها نمى‏رود، و اين داستان نيز جز خيالاتى بيش نيست كه شيطان القا مى‏كند تا خدا بندگان مؤمن خود را بدانها بيازمايد. و سر تا سر آن جز داستانى نيست نه بيشتر و نه كمتر. زيرا پيامبر بسى فراتر از آن است كه در مهمترين اصل و پايه از ريشه‏هاى رسالت خود به سطح نادانى تنزّل كند. اصلى كه نخستين سنگ بنايى است كه تمامى دين بر آن استوار شده و آن اصل يكتاشناسى و توحيد است. حتى اگر از اين نكته نيز چشم پوشى كنيم كه پيامبران خدا از گناه و خطا و سهو و فراموشى معصوم و بر كنارند و به طبع رسول اللَّه، محمد، خاتم پيامبران- صلّى الله عليه وآله- كه خداى سبحان درباره او مى‏گويد: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ «31»- سخن از هواى نمى‏گويد نيست اين سخن جز آنچه بدو وحى مى‏شود». وانگهى با توجه به همين آيه كه آن را در همان سوره النّجم مى‏خوانيم كه آن داستان را در پيرامونش پرداخته‏اند، آيا ممكن است تصوّر كنيم كه خدا پيامبرى را براى رسالتش كه توحيد و يكتاپرستى است مى‏فرستد و او اين حقيقت را از ياد مى‏برد و آن را به خرافه شرك تبديل مى‏كند؟

اين حديث را كه ابو بكر الزّار از پيامبر نقل مى‏كند هيچ نمى‏دانيم كه به اسناد پيوسته‏اى كه ياد كردن آن جايز باشد از پيامبر روايت كرده باشند، بلكه جاهليان‏

31- النّجم/ 3 و 4.