كين توز به پيامبر (ص) بستهاند، و جاهلانى كه نه پيامبر خدا را مىشناسند و نه رسالتهاى الهى را مىفهمند آن را باز گو مىكنند.
اگر از باب جدل، صحّت اين روايت را فرض كنيم بايد اين سخن از القائات شيطان در دلهاى مشركين باشد كه بدان آيات در افزودند و ميان مردم پخش كردند تا براى مردم شبهه ايجاد كنند، ولى خداوند سبحان- كه وعده داده است قرآن را از بيهودهگويى بيهودهگويان و تحريف باطل كنندگان حفظ كند- آيات خود را استوار ساخت و تلقينات شيطان را آشكار نمود، و بسيارى از مفسّران همين احتمال را در مورد اين روايت تاريخى ذكر كردهاند.
[53] دلهاى مردم بر سه نوع است: سالم، بيمار و سخت. دل سالم را خدا از آنچه شيطان از آرزوهاى خود بدان مىافكند بر كنار و معصوم مىدارد، در حالى كه دلهاى بيمار و سخت آنچه را شيطان تلقين مىكند مىپذيرند و اين القائات نسبت بدان دو گروه آزمونى مىشود، و بر اين دو گونه دل دشوار است كه از قيد وسوسهها و القائات شيطان رهايى يابند.
«لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ- چنين شود، تا آنچه شيطان در سخن او افكنده براى كسانى كه در قلبهايشان بيمارييى است و نيز سخت دلان آزمايشى باشد ...»
شايد بيماريهاى دل همان عقدههاى روانى باشد كه در صفات پست همچون حسد و كين توزى و خويشتن بزرگى و نوميدى و رياست دوستى و جدل بناحق درباره خدا ظاهر مىشود.
امّا سختى دل همان است كه از تراكم آثار گناهان بر دل حاصل مىشود، و بر اثر آن حق را نمىپذيرد و از تهديدها و هشدارها نمىلرزد و از سرنوشت تبهكاران عبرت نمىگيرد و از نشانههاى خدا در آفاق سودى نمىجويد.
چگونه تلقينات و القائات شيطان براى صاحبان اين دو گونه دل آزمون و فتنهاى است؟