تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
قريش خرسندى خود را اظهار كردند ...!!!و در يكى از روايات آمده است كه پيامبر خدا- صلّى الله عليه وآله- سوره نجم را در نماز مىخواند، در حين خواندن او يكى از پشت سر ايشان آيات «غرانيق» را خواند و پيامبر (ص) ناآگاهانه آنها را تكرار كرد، پس اين آيه فرود آمد.در اين روايت و امثال آن احتمال درست بودن نمىرود، زيرا سوره جنّ در مكه نازل شد و سوره حجّ در مدينه، بويژه آن كه پيامبر به علم يقين نيك مىدانست كه سوره النّجم كه حاوى سجده واجب است در ضمن نماز خوانده نمىشود.مهم اين است كه اين آيه آمد تا تأكيد كند كه اميد شفاعت اين بتها نمىرود، و اين داستان نيز جز خيالاتى بيش نيست كه شيطان القا مىكند تا خدا بندگان مؤمن خود را بدانها بيازمايد. و سر تا سر آن جز داستانى نيست نه بيشتر و نه كمتر. زيرا پيامبر بسى فراتر از آن است كه در مهمترين اصل و پايه از ريشههاى رسالت خود به سطح نادانى تنزّل كند. اصلى كه نخستين سنگ بنايى است كه تمامى دين بر آن استوار شده و آن اصل يكتاشناسى و توحيد است. حتى اگر از اين نكته نيز چشم پوشى كنيم كه پيامبران خدا از گناه و خطا و سهو و فراموشى معصوم و بر كنارند و به طبع رسول اللَّه، محمد، خاتم پيامبران- صلّى الله عليه وآله- كه خداى سبحان درباره او مىگويد: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى «31»- سخن از هواى نمىگويد نيست اين سخن جز آنچه بدو وحى مىشود». وانگهى با توجه به همين آيه كه آن را در همان سوره النّجم مىخوانيم كه آن داستان را در پيرامونش پرداختهاند، آيا ممكن است تصوّر كنيم كه خدا پيامبرى را براى رسالتش كه توحيد و يكتاپرستى است مىفرستد و او اين حقيقت را از ياد مىبرد و آن را به خرافه شرك تبديل مىكند؟اين حديث را كه ابو بكر الزّار از پيامبر نقل مىكند هيچ نمىدانيم كه به اسناد پيوستهاى كه ياد كردن آن جايز باشد از پيامبر روايت كرده باشند، بلكه جاهليان