تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 97
نمايش فراداده

پيامبر (ص) گذشته و سپس، يا به سهو يا از طريق صاحبان دلهاى بيمار كه تظاهر به اسلام مى‏كردند و مى‏خواستند بر اسلام غلبه يابند، مانند بنى اميّه و احزابشان، وارد كتابهاى تاريخ شده است.

با كمال تأسف قلمهاى بعضى مفسّران نيز اين بافته‏هاى دروغين را به نگارش در آورده تا آنجا كه از پيامبر شخصيّتى محدود ساخته و به اين حديث مورد اتّفاق و پشت در پشت از پيامبر- صلّى الله عليه وآله- توجه نكرده‏اند كه فرمود:

«پس از من سخنان بر بافته بسيار در آورند» و نيز به بر حذر داشتن اصحاب پيامبر، پس از او از پذيرفتن احاديث توجّه نكرده‏اند مگر آن كه دست كم دو شاهد بر آنها گواهى صحّت دهند و توجّه نكرده‏اند كه بعضى راويان را طرد و رد كرد و با درّه زده‏اند زيرا آنها احاديث درست و نادرست را با هم نقل مى‏كرده‏اند.

امامان اهل بيت با اين پديده خطير با حزم و احتياط برخورد كرده‏اند و اصرار بر آن داشتند كه سخن پيامبر و سخنان خود ايشان نيز بر كتاب عرضه و با آن سنجيده شود و محك بخورد. اگر با كتاب خدا سازگار آمد پذيرفته شود و گرنه آنچه را مخالف كتاب است به سينه ديوار بكوبند، و بدين سان توانستند بسيارى از شايعات گمراه كننده را با اين مقياس و محك ارزشمند از ميان ببرند.

«وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ- و ستمكاران در اختلافى بزرگ گرفتارند.»

كسانى كه با ارتكاب نافرمانيها به خويشتن ستم كردند تا دلهايشان بيمار و سخت شد و فتنه شيطان را پذيرا آمد و پاسخ قبول داد بسى از حق به دورند.

از اين آيه ارجمند در مى‏يابيم كه: سختى دل مرحله دوّم و بعدى بيمارى آنست، و آنچه سبب بيمارى دل مى‏شود همان ظلم است كه چون فزونى يابد و آشكارا گردد، دل سخت مى‏شود.

[54] «وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ- و تا دانش يافتگان بدانند كه قرآن براستى از جانب پروردگار توست و بدان ايمان بياورند و دلهايشان بدان آرام گيرد ...»