تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 107
نمايش فراداده

در حديثى كه طبرسى در تفسير مجمع البيان از نافع از ابن عمر از رسول اللَّه (ص) روايت كرده پاسخ اين سؤال را مى‏يابيم:

از رسول اللَّه (ص) شنيدم كه مى‏گفت:

«به راستى لقمان پيامبر نبود ولى بنده‏اى بود كه زياد تفكر مى‏كرد. و يقينى نيكو داشت. خدا را دوست مى‏داشت خدا هم او را دوست مى‏داشت و بر او منت نهاد و حكمتش عطا كرد. نيمروزى به خواب رفته بود كه ندايى شنيد: اى لقمان! مى‏خواهى تو را خليفه روى زمين گردانم كه به راستى در ميان مردم حكم كنى؟

لقمان گفت: اگر خداى من مرا مخيّر كند من عافيت را برمى‏گزينم بلا را نمى‏پذيرم. ولى اگر فرمان مى‏دهد مى‏گويم شنيدم و اطاعت كردم، زيرا مى‏دانم اگر خدا براى من خواسته باشد حتما مرا يارى خواهد كرد و از بدى نگاه خواهد داشت.

پس صداى فرشتگان را شنيد ولى آنها را نمى‏ديد كه: لقمان چرا؟ گفت:

براى اين كه حكومت بدترين و سخت‏ترين منازل است. ستم آن را از هر طرف احاطه كرده. اگر به فرمان حق وفا كند رهايى تواند يافت و اگر خطا كند، راه بهشت را گم كرده است. و كسى كه در دنيا خوار و ذليل و در آخرت شريف باشد بهتر از كسى است كه در دنيا عزيز و در آخرت ذليل باشد. كسى كه دنيا را به جاى آخرت برگزيند، دنيا را از دست خواهد داد، آخرت را هم نخواهد يافت.

فرشتگان از منطق خوب او در شگفت شدند. لقمان به خواب رفت و در خواب حكمتش دادند. چون بيدار شد سخن حكيمانه مى‏گفت. لقمان داود را به حكمت خود يارى مى‏داد. داود به او گفت: خوشا به حالت اى لقمان، خداوند به تو حكمت داد در حالى كه دردسر حكومت را از تو دور ساخت». «6»

امام صادق (ع) مطلب ديگرى از زندگى لقمان براى ما مى‏آورد. و ما برخى مطالب كلى آن را ذكر مى‏كنيم:

امام صادق (ع) فرمايد:

6- نور الثقلين، ج 4، ص 196.