علماى لغت گفتهاند كه صلاة را دو معنى است: يكى آتش و آنچه شبيه به آن باشد چون سوز تب و ديگر نوعى است از عبادت، «22» ولى در اشتقاق كبير ميان صلاة وصله ارتباط است. مثلا «اصطلاء» «گرم شدن» به آتش نزديكى به آتش است يا پيوستن به آن، زيرا صلاة توجه بنده است به خدا و آن نوعى اتصال است ميان خدا و بندهاش.
در تفسير بصائر آمده است:
پنجم: گفته شده كه در اين جا مراد از صلاة عنايت به حال مؤمنين است زيرا صلاة در اصل به معنى توجه و تعطف است.
نيز گويند كه صلاة از خداى تعالى رحمت است و از ملائكه استغفار و از مردم دعاء.
در حديث از امام جعفر صادق (ع) روايت شده كه «صلاة از خداى عزّ و جلّ رحمت است و از ملائكه تزكيه است و از مردم دعاء است». «23»
از همه اينها نتيجه مىگيريم كه كلمه «صلاة» يك معنى بيش نيست و آن رأفت نمودن و مهربانى كردن است كه چيزى از عنايت و توجه بيشتر است.
اين معنى ميان بنده و پروردگارش مشترك است. خداى سبحان عطوفت كردنش به بنده به افزون كردن رحمت خود است. و بر بندگان است كه به پيامبرشان عطوفت كنند به طلب عطوفت از خدا براى او (و اين دعا است). اما ملائكه از پروردگارشان براى مؤمنان آمرزش مىخواهند و به طور مستقيم رحمت پروردگار را به ميان آنان نشر مىدهند.
همچنين مىبينيم كه پايان آيه دلالت مىكند به معنى صلاة از سوى خدا بر مؤمنان.
«لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ- تا شما را از تاريكى به روشنى
22- معجم مقاييس اللغة، ابن فارس، ج 3، ص 300.
23- نور الثقلين، ج 4، ص 303.