تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 364
نمايش فراداده

ديگرى اندازد.»

پندارند كه آنان توانايى آن را دارند، همان طور كه در دنيا ادعا مى‏كردند.

گروهى از آنان كه زبون شدگان‏اند به دليل پيروى از قدرتمندان متشبث مى‏شوند.

«يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ زبون‏شدگان به قدرتمندان گويند: اگر شما نبوديد ما ايمان آورده بوديم.»

آيا مى‏توان گفت كه خدا بندگان خود را زبون و قدرتمند آفريده تا برخى را از گروهى ديگر برترى و تسلط باشد. هرگز! خدا مردم را آزاد آفريده ولى گروهى از آنان گروه ديگر را واداشتند تا به آزادى آنان تجاوز كنند و بر زمين استعلاء و تسلط يابند.

اگر مردم مى‏دانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعيان علم و دين كه خود را سروران مردم مى‏دانند و آنان را به پيروى از خود وامى‏دارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمى‏رفتند و به فرمان سلاطين و مالداران درنمى‏آمدند و مدعيان علم و دين را تأييد نمى‏نمودند.

ولى مردم نمى‏دانند كه اين قدرتمندان نمى‏توانند آنان را از عذاب پروردگارشان در روز قيامت نجات دهند هر چند در دنيا گاهگاه از آنان حمايت مى‏كردند.

[32] «قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا- قدرتمندان به زبون‏شدگان گويند.»

در حالى كه مى‏خواهند بار مسئوليت را از دوش خود بردارند، «أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ- آيا از آن پس كه شما را به راه هدايت فرا خواندند، ما شما را بازداشتيم؟» بلى قدرتمندان به مكر و شيوه‏هاى گمراه كننده متوسل مى‏شوند، ولى انسان پايدار در دين، ثابت بر جاى مى‏ماند و سخنان گمراه كننده قدرتمندان از حد ترغيب و تشجيع در نمى‏گذرد.