قرآن پس از تكيه بر مسئوليّت در كيفر روز قيامت و قطع بهانههايى واهى كه ضعيف نگاهداشته شدگان بدان متشبّث مىشوند حال بندگان مخلص خدا را بيان مىكند، كسانى كه دوستدارى خود را خالصانه براى رهبرى شرعى خود به كار برند، و خدا نيز ايشان را از شوائب شرك و آثار فشارهايى كه به دو گونه تقسيم مىشوند پاكيزه ساخت:
اوّل: فشار اجتماع كه در همنشين بد جلوهگر مىشود.
و دوّم: فشار تاريخى كه در پدران تجسّم يافته است.
اين بندگان مخلص خدا را رزقى است معيّن (كه قطع نمىشود و همان پاداش اعمال آنان است كه نزد پروردگارشان معلوم است) ميوهها (به عنوان رزق مادّى) و گرامى بودنشان (به عنوان رزق معنوى) و اين كه در بهشتهاى پر نعمت بر تختهاى روبروى يكديگر مىنشينند (به سبب آسودگى خيال به گفت و گو مىپردازند و به لذّت همنشينى سرگرمند) جامى از چشمه خوشگوار ميانشان به گردش در مىآيد كه از سفيدى و زلالى مايه لذّت نوشندگان است و سبب بيمارى و هلاكت نمىشود، و در كنارشان حورانى قرار دارند كه چون تخم مرغى دور از دسترس هستند (و چهرههايشان از تافتن نور مىدرخشد).
اين نعمتها هنگامى بر آنان به كمال مىرسد كه از حال همنشينان بد خود كه بيهوده مىكوشيدند آنان را بفريبند آگاه مىشوند، و پس از آن كه سياق مطلب هلاك آن گروه را به سبب انكارشان نسبت به بهشت بيان مىكند جهت خطاب متوجّه مخلصان مىشود و توضيح مىدهد كه اگر نعمت خدا نبود اينان نيز از هلاك شدگان مىبودند. آن گاه قرآن پس از بيان اقرار اينان كه آيا اگر چنان نبود ما نيز از عذاب كشندگان نبوديم؟
بر اين منظره پرده مىافكند و يادآور مىشود كه هر آينه چنين توفيقى همان كاميابى بزرگ كه عمل كنندگان بايد براى چنين پاداشى عمل كنند. از منظرهاى ديگر كه درخت زقّوم باشد پرده برمىگيرد كه بر حسب ظاهر همان گناهان دوزخيان است كه در آن جا خوراك آنها مىشود و (در دنيا) ابتلايى است براى ستمكاران كه ريشهاش در عمق جهنم مىرويد، امّا شاخههايش در خانههاى آنهاست و ميوهاش همانند سر شياطين (و كسانى كه آنها را در دنيا بدان مىفريفتند) مىباشند.
دوزخيان آنها را چندان مىخورند كه شكمهايشان انباشته مىشود (همان گونه كه مال حرام را در دنيا مىخورند)، سپس بر سر آن آبى جوشان مىنوشند كه امعاء آنها را از هم مىگسلد (همان گونه كه شراب حرام را در دنيا مىنوشيدند)، سپس تمامشان به دوزخ باز مىگردند (و اين همه) براى آن است كه از پدران خود دنباله روى كردند و بر اثر آنها و به تقليدشان بىهدايت به گمراهه شتافتند.