45 [معين]: آب معين، آب جارى برآمده از سرچشمه.47 [ينزفون]: يعنى ميگسارى مىكنند امّا در شراب بهشت مستى نيست، از نزف، به معنى بيرون رفتن عقل از سر، يا به معنى يطردون يعنى نوشيدن ايشان دائم است و تا وقتى بخواهند قطع نمىشود.53 [لمدينون]: يعنى به كيفر اعمالمان مىرسيم، از دانه به معنى حسابرسى كرد و كيفرش داد.62 [شجرة الزقوم]: درختى است با برگهاى خرد و بسيار تلخ در تهامه، درختى كه در دوزخ مىرويد و ميوهاش خوراك دوزخيان است بدان مىماند.67 [لشوبا]: الشّوب آميختن چيزى است به چيزى ديگر كه از آن بدتر است، و معنى آن شرابى است آميخته و آلوده و دردآلود.70 [يهرعون]: يعنى در تقليد از آنها شتابان مىشوند.