تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 29
نمايش فراداده

«فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها- پس زمين مرده را به آن زنده مى‏كنيم،» بيا، به سوى زمينى مرده كه ببينى مردم از گرسنگى به خاك هلاك افتاده و جانداران زار و نزار شده‏اند و پهنه زمين از تشنگى به شكايت مى‏نالد، و چون پروردگار بر آن آبى فرو بارد به جنبش درآيد و زندگى به آدمى روى آورد و جانداران جانى تازه گيرند، اين نمودارى از مظاهر شكفتن زندگى است.

«كَذلِكَ النُّشُورُ- رستاخيز قيامت نيز چنين است.»

[10] همان گونه كه پروردگار زمين را به وسيله باران زنده مى‏كند، و همان سان كه مردگان را هر گونه بخواهد به روز رستاخيز برمى‏انگيزد، همين طور پروردگار ما جامعه عقب نگاهداشته‏اى را كه سكون گورستان بر آن احاطه يافته است به عزّت و چيرگى خود زنده مى‏كند، پس اگر مجتمعى استقلال و پيشرفت و عزّت و در نتيجه زندگى بخواهد بر عهده آن مجتمع است كه با كردار نيك و سخن پاكيزه و خوش به جانب خداوند عروج كند و خود را فرا برد.

اين قدرت خداست كه اين سرزمينى را كه همه چيز در آن مرده است به جنبش و زندگى باز مى‏آورد، پس چگونه رستاخيز و قيامت را انكار مى‏كنند؟

آيا باور ندارند كه پروردگار ما قادر باشد نظر چنين بارانى را بر گورهاى آنان ببارد، و زندگى در آن گورها ببالد، همان گونه كه كشتزار مى‏رويد و مى‏بالد، و مردم از گورهاى خود بيرون آيند، همان سان كه گياهان سر از خاك برمى‏آورند؟

برخى روايات بر اين انديشه دلالت دارد كه خداوند چهل صبحگاه از آسمان باران مى‏فرستد و جسمها مى‏رويند، و زمين مانند زهدان مادر مى‏شود.

«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً- هر كه خواهان عزّت است بداند كه عزّت، همگى از آن خداست.»

نه نزد شريكانى (كه براى او تراشيده‏اند)، مگر نه اين كه (هر كس به غير خدا عزّت جويد ذليل و خوار شود)؟