برابر نيستند، خداوند از هر دو دريا بندگان خود را روزى مىدهد، چنان كه از آنها گوشت تازه (ماهى آب شيرين و ماهى آب شور) بيرون مىآورند و نيز به وسيله كشتيها از آنها براى حمل و نقل بهره مىبرند.
مجموع اين سخن را خداى سبحان به موضوع شب و روز مربوط مىسازد:كيست كه روز را وارد شب و شب را داخل روز مىكند؟آيا او خدا نيست؟پس چرا ما عزّت را از ديگرى جز او مىجوييم؟
شرح آيات
[9] مؤمن به راستى زندگى را مدرسهاى مىسازد، و با بصيرت و ديده حق بين خود به اطراف و زواياى آن نظر مىافكند تا هشيارى و هدايتش بيفزايد، و از بزرگترين و دلانگيزترين جلوه نماييهاى زندگى لحظه شكفتن آن است، آن گاه كه خدا به بادها فرمان مىدهد ابرهاى سنگين و پربار بركات را به زمينهاى مرده ببرند، بدان جا كه سكون همه چيز را در برگرفته است، و پروردگار بدان ابرها آن زمين را زنده مىكند.«وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً- خداست كه بادها را فرستاد تا ابر را برانگيزند.»بادها ابر را برمىانگيزند، هم چنان كه كشاورز زمين را براى كشاورزى برمىانگيزد (و آماده مىسازد)، پس بادها ابر را هر گونه خدا بخواهد، مىرانند و مىفرستند.«فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ- پس ما آن را به سرزمينى مرده مىرانيم.»كلمه «مىرانيم» دلالت بر آن دارد كه پروردگار ماست كه تدبير باران مىكند و آن را به سرزمينى مرده مىفرستد و آن سرزمين را زنده مىكند، و آبيارى باران بىنظم نيست بلكه تابع كردار آدميزاد است. پس باران يك سال در يك سرزمينى كمتر از باران سالى ديگر نيست، ولى كردار بشر است كه آن را مىافزايد يا به كلّى مىكاهد، و بادها جز وسيلهاى نيستند زير خدا كارها را به وسيله اسبابآنها مىگذراند.