تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 297
نمايش فراداده

(راوى گويد) گفتم: فدايت شوم، آن صاد كه بدو فرمود از آن وضو گيرد چيست؟

گفت: «چشمه‏اى كه از پايه‏اى از پايه‏هاى عرش بيرون مى‏آيد، بدان آب حيوان گويند و همان است كه خداى عزّ و جلّ در قرآن گفت: «ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ- سوگند به صاد و قرآن داراى يادآورى»» «5»

سپس پروردگار ما به قرآن با عظمت سوگند مى‏خورد در حالى كه به مهمترين آيات كريمى كه قرآن شامل آنهاست اشاره مى‏كند كه همان ذكر و يادآورى است.

«وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ- سوگند به قرآن داراى ذكر (يادآورى).»

خدا دهها بار كتاب خود را به نام «ذكر» ناميده و در اين جا آن را «ذى الذّكر- داراى ذكر» خوانده است، پس معنى ذكر چيست؟

خدا انسان را مستقيما به سرشت و فطرتش آفريده است، فطرتى كه ايمان به كليّات بزرگ خود را در آن به وديعه نهاده، يعنى ايمان به خدا و روز قيامت، و ضرورت راستى، و وفا و امانت و ... و جز اينها (و آدمى به فطرت موحّد است و بدين محاسن مؤمن) ولى عوامل گوناگون از جمله فشار شهوتها و گرايشها و جامعه او را به كجروى فرا مى‏خواند. قرآن مى‏آيد تا او را يادآور چيزهايى شود كه آنها را از ياد مى‏برد، يا به سبب عوامل مذكور از آنها غافل مى‏شود تا به رشد و رهايى خود كه در (راه مستقيم) تجسّم دارد و همان حالت طبيعى و فطرى انسان است، بر خلاف كجروى كه مظهر موارد نادر زندگى است، بازگردد. قرآن عقل را از خلال‏ انديشيدن برمى‏انگيزد و به تكاپو مى‏اندازد. برخى اين آيه و كلمه «ذكر» را به آوازه و نام پاكيزه و آبروى نيك تفسير كرده‏اند، امّا پيداست كه تفسير نخست به معنى نزديكتر است.

5- همان مأخذ.