يعنى خود از پيش رميده بودند و سپس نفرت بر نفرت افزودند و رميدهتر يعنى خود از پيش رميده بودند و سپس نفرت بر نفرت افزودند و رميدهتر شدند. براى چه؟
زيرا انسان پيش از آن كه حجّت بر او درآيد عذر و بهانهاى براى كفر خود دارد، چه خداوند گويد:
«وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا- و ما تا فرستادهاى نفرستيم هرگز كسى را عذاب نخواهيم كرد» «41»
- و آن گاه كه حجّت بر او درآيد مىبينى كه نسبت بدان حجّت كفر مىورزد.
[43] مشكل اين افراد آن است كه براى حفظ خودپرستى خويش استكبار و سركشى مىكنند، و مىگويند:
آيا خدا بشرى را به عنوان رسول و پيامبر فرستاده؟
چرا او غذا مىخورد، و در بازارها، همچون ديگران راه مىرود؟
وى مردى از اهالى دو شهر بزرگ (مكّه و مدينه) نيست كه مال و ثروتى بسيار داشته باشد، و اگر ما بدو ايمان آوريم از سرزمين خود ربوده خواهيم شد. از اين رو در زمين بزرگ خويشتنى مىكنند و در جستجوى سلطهاى گردنكش و ثروتى انبوه و شهرتى گسترده دامن مىگردند. ما بارها گفتهايم: بيگمان تكبّر و مظهر آن استكبار و بزرگى طلبى خطرناكترين حاجب و مانع ميان بشر و ايمان آوردن او به حقايق است.
«اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ- به سركشى در زمين و نيرنگهاى بد.»
رازى درباره «نيرنگ بد» گويد:
اين تركيب اضافه جنس به نوع خود است، چنان كه گويند: علم فقه و پيشه آهنگرى، و تحقيق اين معنى آن است كه گويند: معنايش اين است كه «مكروا مكرا سيئا- نيرنگ بافتند نيرنگى بد» سپس به سبب ظهور مكر و نيرنگشان اين كلمه معرفه شده و تعريف به الف و لام وانهاده شده و به كلمه «السّيّئ- بد» اضافه گشته است، زيرا بدى در مكر آشكارترين امور است. «42»
41- الاسراء/ 15. 42- تفسير الكبير، در تفسير همين آيه.