عكس العمل مؤمنان وارهيده باشند، هرگز نمىتوانند از پاداش خدا بر بدترين و پليدترين كارهاى خود كه همان نفاق و دورويى و دوگانگى شخصيّت و پيوستن به دشمن است رهايى يابند.
«إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ- زيرا كارهايى كه مىكنند ناپسند است،» زيرا با دشمنان امّت اسلامى و دشمنان خدا دوستى مىورزند، و خود را در پناه دورويى و نفاق و سوگند خوردن مىپوشانند و پنهان مىكنند. در تاريخها آمده است كه آنان به سود يهوديان جاسوسى مىكردند، و اخبار امت و اسرار حسّاس را به آنها مىرساندند، هم چنان كه حال منافقان در هر دوره و هر شهرى است، و در يكى از تاريخها آمده است كه آنها آنچه را در تورات آمده بازمىنوشتند و ميان مسلمانان پخش مىكردند تا اغتشاش فكرى در بين ايشان پديد آورند.
«اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً- از سوگندهايشان سپرى ساختهاند.»
يعنى خود را با سوگند و قسمهاى محكم زرهپوش ساخته و با مظاهر ايمان استتار كردهاند تا رازهاى درون سينه و حقيقتشان بر امّت اسلامى آشكار نشود و خود براى تحقق بخشيدن به هدفهاى خائنانه بد خويش پيش روند، و بدين تربيت گمراهيى به گمراهى خود بيفزايند، و هر كس از مردم را كه بتوانند با روشهاى مكر آميز خود گمراه كنند، و طبيعة مردم سادهاى را كه به سبب كمى هشيارى و بيدار دلى بدين مظاهر فريفته مىشوند، به انحراف كشانند.
«فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ- و از راه خدا رويگردان شدهاند.»
خودشان و ديگران، آنها از آن رو نفاق ورزيدند و با ايمان استتار كردند كه خود را از خوارى در دنيا به سبب رسوايى و ذلّت نزد مؤمنان دور نگاهدارند و بدانچه مىپندارند عزّت و كرامت است برسند و مناصب و غنيمتهايى دنيايى به دست آورند، از اين رو شايسته تشديد عذابى افزونترند كه خوار كننده نيز باشد.
«فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ- پس براى آنها عذابى است خوار كننده،» و پرسشى باقى مىماند: راه خدا كه آنها از آن سرتافتند كدام است؟ شك نيست