صورت آن آب را مخور و از آن آب وضو مساز.
و ظاهر اين كلام آنست كه آب قليل به سبب ملاقات نجاست نجس مىشود، و آب كر نجس نمىشود مگر با تغير، و در جزو اخير اجماع علماست در غير آب چاه، و در آب چاه خلافى است كه خواهد آمد. و اگر آب كمتر از كر جارى باشد و آن آبيست كه از چشمه بيرون آيد، و او را در عرف چاه نگويند خلافست. اكثر علما برآنند كه چشمه به ملاقات نجاست نجس نمىشود، و حكم كر دارد، و علامه كريّت شرط كرده است در آن، و اين قول احوط است، و اول اظهر است. و در نجس شدن آب قليل كه كم از كرّ است كه نابع نباشد اگر چه روان باشد مثل آب برف و آبى كه از چاه مىكشند و روان مىشود خلافست، علماء ما غير ابن ابى عقيل قايلند به نجاست، و ابن ابى عقيل قايلست به آن كه آب قليل نجس نمىشود تا متغير نشود به ملاقات. و ظاهر كلام سيد مرتضى فرقست ميان آن كه نجاست داخل آب شود آن را نجس مىداند، و اگر آب بر نجاست وارد شود نجس نمىداند. و اين قول قوى است اگر چه احوط اجتنابست مطلقا.
(و الكرّ ما يكون ثلاثة اشبار طولا، فى عرض ثلاثة اشبار، فى عمق ثلاثة اشبار)(1)
يعنى كر مقداريست از آب كه طول آن سه شبر باشد، در عرض سه شبر، در عمق سه شبر كه مجموع بيست و هفت شبر باشد، چون سه در سه نه است، و نه در سه بيست و هفت است و اين مذهب قميان است در كر، و مشهور ميان علما سه و نيم، در سه و نيم در سه و نيم است كه مجموع آن چهل و دو شبر و هفت ثمن شبر باشد، چون سه در سه نه است و سه در نيم يك و نيم است، و نيم در سه يك و نيم است، و نيم در نيم ربع، مجموع دوازده شبر و ربع شبر مىشود، و دوازده را در سه مىزنيم سى و شش مىشود، و دوازده در نيم شش، و ربع در سه و نيم سه ربع و نيم مىشود، و سه ربع و نيم چيزى هفت ثمن آن چيز است. و ابن جنيد مىگويد كه تخمينا كر صد شبر است. و قطب راوندى