(فمتى وجدت ماء، و لم تعلم فيه نجاسة فتوضّأ منه و اشرب)(1)پس هر گاه بيابى آبى را، و در آن آب نجاستى نبينى يا علم بهم نرسد كه نجس است پس جايز است از آن آب وضو گرفتن و آشاميدن. اما اگر آب از شخصى باشد و خبر دهد كه آب من نجس است مشهور آنست كه استعمال نمىتوان كرد به اعتبار آن كه صاحب يد است، و قول صاحب يد مطلقا مسموع است، و در اين صورت نيز حكم به نجاست كردن مشكل است اگر چه احوط اجتنابست به نحوى كه گذشت.(و ان وجدت فيه ما ينجّسه فلا تتوضّأ و لا تشرب الّا فى حال الاضطرار فتشرب منه و لا تتوضّأ منه و تتيمّم)(2)و اگر در آب چيزى باشد كه سبب نجاست آب باشد پس از آن آب وضو مساز، و مياشام مگر در حالت ضرورت مثل آن كه تشنه باشد در صحرايى و بغير از آب نجس چيزى نداشته باشد، و خوف هلاك داشته باشد، پس در اين صورت جايز است آشاميدن بقدر ضرورت كه نميرد، و ليكن طهارت باين آب جايز نيست بلكه بدل وضو تيمم مىكند و به آب نجس وضو نمىسازد به اجماع علما.(الّا ان يكون الماء كرّا فلا باس بان تتوضّأ منه و تشرب، وقع فيه شيء ام لم يقع ما لم يتغيّر ريح الماء فان تغيّر فلا تشرب و لا تتوضّأ منه)(3)اما اگر يك آب كر باشد بس مىتوانى وضو ساختن و آشاميدن خواه چيزى از نجاسات در آن باشد و خواه نباشد، مگر آن كه بوى آب متغير شده باشد به نجاست و هم چنين رنگ و مزه نيز اگر متغير شده باشد از نجاست پس در اين