هر گاه جنب شود شخصى در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تيمم كند و وضو نگيرد
(و اذا اجنب الرّجل فى سفره و معه ماء قدر ما يتوضّأ به تيمّم (1) و لم يتوضّأ الّا ان يعلم انّه يدرك الماء قبل ان يفوته وقت الصّلاة)(1)و هر گاه جنب شود شخصى در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تيمم كند و وضو نسازد چنانكه احاديث صحيحه بر آن دلالت مىكند بىمعارضى مگر آن كه علم داشته كه پيش از فوت وقت نماز آب بهم مىرسد كه در اين صورت تيمم نمىكند و صبر مىكند تا قريب به آن كه وقت فوت شود اگر بهم رسيد چنانكه علم او بود غسل مىكند و الا تيمم مىكند.بدان كه خلافست در اين مسأله كه تيمم را در فراخى وقت مىتوان كرد يا نه جمعى كثير از علما قايلند كه مىتوان كرد اگر چه اميد داشته باشد زوال عذر را پيش از خروج وقت و بعضى گفتهاند كه مطلقا در سعت وقت نمىتواند كرد هر چند اميد زوال عذر نباشد مثل آن كه مرضى داشته باشد كه بحسب عادت مستبعد باشد زوال آن مرض پيش از خروج وقت.و بعضى به تفصيل قايلند به آن كه اگر عذر مرجو الزوال است مثل آن كه درد سرى عارض شده است كه ممكن است بحسب عادت كه در آخر وقت برطرف شود يا آب نداشته باشد و ممكن باشد كه به آب برسد يا بارانى بيايد در اين صورت واجب است تأخير تا قريب به آخر وقت آن مقدار كه طهارت كند به آب يا به خاك و نماز كند پس اگر عذر زايل شود وضو يا غسل كند و الا تيمم.و ظاهر مذهب صدوق قول اول است زيرا كه گفته است كه اگر علم داشته باشد به زوال عذر و در اين صورت ظاهرا خلافى نباشد كه تأخير واجبست و(1). يتيمم. خ ل.