اگر گوسفندى يا چيزى كه در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بميرد
(و ان وقعت شاة و ما اشبهها فى بئر ينزح منها تسعة إلى عشر دلاء)(1)و اگر گوسفندى يا چيزى كه در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بميرد نه دلو مىكشند تا ده دلو و اين روايت موثق اسحاق ابن عمار است از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليه) اما روايت تسع او عشر است و تغيير او به الى در سه جا واقع شد و ظاهرا از نساخ باشد و اگر در آن چه گذشت توجيهى مىتوانست كرد اما در اينجا توجيه نمىتوان كرد و ممكن است كه مراد صدوق در هر سه جا اشاره باين باشد كه نهايت آن چه در اينجا در كار است دهست در اينجا و پنجاه است و چهل است در سابق و اللَّه تعالى يعلم.
حكم وقوع سرگين در چاه
(و قال الصّادق (صلوات الله عليه) كانت فى المدينة بئر فى وسط مزبلة فكانت الرّيح تهبّ فتلقى فيها القذر و كان النّبيّ (صلّى الله عليه وآله وسلّم) يتوضّأ منها)(2)فرمودند كه در مدينه چاهى بود در ميان مزبله و آن محل انداختن سرگين حيوانات است پس بسيار بود كه باد مىآمد و از اين كثافتها در چاه مىريخت و حضرت (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از آنجا وضو مىساختند و اين حديث دلالت ظاهرى دارد بر طهارت چاه و صريح نيست زيرا كه سرگين مطلقا نجس نيست مگر سرگين حيوانى كه گوشت او را نخورند و شايد كه چنين سرگينى در آنجا نبوده باشد بلكه ظاهر آنست كه سرگين را در ماكول اللحم اطلاق مىكنند مع هذا منقول است كه حضرت فرمود آنجا را پر كردند.(و سأل محمّد بن مسلم ابا جعفر (صلوات الله عليه) عن البئر يقع فيها الميتة فقال ان كان لها ريح نزح منها عشرون دلوا)(3)محمد بن مسلم