(و الفأرة و الكلب اذا اكلا من الخبز او شمّاه فانّه يترك ما شمّاه و يؤكل ما بقى)(1)و موش و سگ هر گاه از نانى بخورند يا بو كنند پس نمىخورند از آن موضعى كه اينها بو كردهاند يا خوردهاند و باقى را مىخورند چون غالب اوقات نزديك بينى هر دو تر مىباشد، در خوردن و بوييدن سگ نخوردن به واسطه نجاست است و در موش از جهت كراهت يا ترك هر دو از روى استحباب باشد هر چند آنجا را آب كشند و پاك شود و كراهت خوردن به واسطه آنست كه سبب نسيان مىشود يا قائل شويم به حرمت در خوردن موش نيز هر گاه رطوبت لعاب آن در نان باقى باشد به اعتبار خباثت نه به اعتبار نجاست.و اين مضمون در حديث صحيح على بن جعفر و حديث موثق عمار وارد شده است و احاديث بسيار وارد شده است در كراهت سؤر موش و در آن كه خوردن آن سبب نسيانست و در مناهى خواهد آمد.
وضو ساختن از حوضهائى كه در آنجا بول مىكنند
(و لا باس بالوضوء من الحياض الّتى يبال فيها اذا غلب لون الماء البول و ان غلب لون البول الماء فلا يتوضّأ منها)(2)و باكى نيست وضو ساختن از حوضهائى كه در آنجا بول مىكنند هر گاه غالب باشد رنگ آب بر رنگ بول و اگر غالب باشد رنگ بول بر رنگ آب پس از آنجا وضو نمىتوان ساختن و علما حمل كردهاند اين خبر را بر آن كه حوض كر باشد چون غالب