چون فارغ شود و قضاى حاجت او بشود بگويد كه شكر مر خداوند را - لوامع صاحبقرانی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوامع صاحبقرانی - جلد 1

محمدتقی مجلسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمودند كه باكى نيست و ليكن در وقت استنجا از دست بيرون آورد.

و ظاهرا صدوق و ساير علما چنين فهميده باشند كه سؤال راوى از بردن انگشترى ببيت الخلا باشد، و حضرت فرموده باشد كه باكى نيست، و حال آن كه حرف ادخال خلا در روايت نيست بلكه ظاهرش آنست كه راوى مى‏پرسد كه چون چاه زمزم داخل مسجد الحرام است، و سنگ ريزه هيچ مسجدى را بيرون نمى‏توان برد از آن مسجد خصوصا مسجد الحرام چنانكه خواهد آمد، و حضرت فرموده باشد كه قصور ندارد. و اين از جمله قمامه چاه هست كه چون چاه را پاك مى‏كنند گلهاى آن را بيرون مى‏برند و از آنجا مردمان سنگ ريزه‏ها مى‏يابند و تيمنا و تبركا نگين انگشترى مى‏كنند، و از اين حيثيت رخصت داده باشند، و ليكن آن چه علما گفته‏اند به احتياط اقرب است و اللَّه تعالى يعلم.

پس بايد كه آن نگين را باز در مسجد الحرام اصلى برند و بيندازند در آن، و مشهور آنست كه به مساجد ديگر مى‏توان انداختن و إن شاء اللَّه خواهد آمد.

و شهيد رحمه اللَّه ذكر كرده است كه در بعضى از نسخهاى قديمه كافى ديدم كه بدل زمزم زمرد بود بنا بر اين اشكالات دفع مى‏شود، و ظاهر آنست كه آن نسخه غلط بوده است، چون لفظ حجاره را بر جواهر در لغت عرب استعمال نمى‏كنند اگر چه در لغت عجم استعمال مى‏كنند، مع هذا در كل كتب احاديث صحيحه بلفظ زمزم است، و اگر اين راه باز شود آخر اعتماد بر هيچ حديثى نتوان كرد، چه ممكنست تبديل لفظى به نقيض يا ضد آن، و در لا يجوز محتملست كه لا را نساخ زياد كرده باشند و در يجوز انداخته باشند و على هذا القياس.

چون فارغ شود و قضاى حاجت او بشود بگويد كه شكر مر خداوند را

(و اذا فرغ الرّجل من حاجته فليقل الحمد للّه الّذى أماط عنّى الأذى و هنّأنى طعامى و شرابى و عافاني من البلوى)(1)

پس چون فارغ شود و قضاى حاجت او بشود بگويد كه شكر مر خداوندى را سزاوار است كه‏

/ 712