(و ان كان بالرّجل جرح سائل فاصاب ثوبه من دمه فلا باس بأن لا يغسله حتّى يبرأ و ينقطع الدّم)(1)و هر گاه شخصى را جراحتى يا دملى باشد كه از آن خون آيد و بند نشود و جامهاش خونين شود باكى نيست كه خون را نشويد و با آن خون نماز كند تا به شود و خون منقطع شود پس بعد از آن رعايت درهم مىكند اگر كمتر از درهم است عفو است و درهم و زياده را مىشويد و بر اين مضمون احاديث صحيحه وارد شده است.و ظاهر احاديث آنست كه تا خون بند نشود اجتناب مطلقا واجب نيست و جمعى از علما قايلند به آن كه بقدر ضرورت معفو است. پس تا ممكن باشد نگذارد كه خون تعدى كند به موضعى ديگر، و اگر ممكن باشد كه خرقه بر آن بندد كه (ما لا يتم الصّلاة فيها) باشد و همان نجس شود با امكان همان مقدار معفو است، و احوط اينست كه رعايت اين قول بكند اگر چه اظهر آنست كه اين رعايت واجب نيست بخلاف بول و خون استحاضه كه در آنها احتياط بيشتر مىبايد كرد چنانكه گذشت.
نجاست غير مسرى
(و سئل ابو الحسن موسى بن جعفر (صلوات الله عليه) عن خصىّ يبول فيلقى من ذلك شدّة و يرى البلل بعد البلل قال يتوضّأ ثمّ ينضح ثوبه فى النّهار مرّة واحدة)(2)و از آن حضرت (صلوات الله عليه) سؤال كرد عبد الرحيم قصير از خصى كه ذكر و خصيه او را قطع كرده باشند و بول كند و