اگر وزغ در ظرفى افتد يا داخل شود و بيرون آيد آن آب را بايد ريخت
(فان وقع وزغ فى اناء فيه ماء أهريق ذلك الماء)(1)پس اگر چلپاسه در ظرفى افتد كه آب داشته باشد، يا داخل شود و بيرون آيد آن آب را بايد ريخت. و همين عبارت در حديث صحيح وارد شده است و ظاهرا ريختن آب بواسطه زهر است، نه از جهت نجاست، چون نفس سائله ندارد. و اخبار گذشت كه هر چه نفس سائله ندارد پاكست.و در حديث صحيح وارد شده است از على بن جعفر كه گفت سؤال كردم از برادرم موسى بن جعفر (صلوات الله عليهما) از عظايه كه نوعيست از وزغه و در خانها مىباشد به شكل مار و دست و پا دارد شبيه به آدميست و از مار و وزغه كه از آن بزرگتر است و در صحراها مىباشد، و آن را چلپاسه، و آفتاب پرست مىگويند كه هر گاه اينها در آب روند، و نمىرند در آب آيا از آن آب وضو مىتوان ساخت؟ حضرت فرمودند كه باكى نيست.پس جمع مىتوان كرد به آن كه امر به ريختن از جهت اين باشد كه مبادا كسى آن آب را بخورد و سم به او ضرر رساند، اما وضو توان ساخت يا ريختن آب از روى استحباب باشد، و وضو ساختن مكروه باشد چنانكه اكثر علما گفتهاند، يا اگر بميرد آب را بايد ريخت و اگر نميرد نه، و اين جمع ظاهرتر است اگر چه ريختن بهتر است و اللَّه تعالى يعلم.و وزغ شامل اين هر دو هست و شامل لحكه نيز هست كه از اينها خوردتر است و در صحراها مىباشد و انگشت عروسانش مىگويند. و اما آن چه در فارسى آن را وزغ مىگويند عرب آن را ضفدع مىگويد، و نزد علماء شيعه كراهت ندارد، و جمعى از سنيان آن را نجس مىدانند و جمعى مكروه.
اگر سگى در آب افتد، يا از آب بخورد
(و ان وقع فيه كلب او شرب منه أهريق الماء و غسل الاناء ثلث