(و من اصاب قلنسوته او عمامته او تكّته او جوربه او خفّه منىّ او بول او دم او غائط فلا بأس بالصّلاة فيه و ذلك لأنّ الصّلاة لا تتمّ فى شىء من هذا وحده)(1)و كسى كه برسد به كلاه او، يا دستار او، يا بند زير جامه او، يا جوراب او، يا موزه او منى، يا بول، يا خون، يا غايط پس باكى نيست كه نماز در اينها بكند از جهت آن كه نماز در هيچ يك از اينها به تنهايى تمام نمىشود يعنى ستر عورتين به هيچ يك از اينها به تنهايى نمىتوان كرد.و اين علت در حديث وارد شده است پس هر چه به آن ستر عورتين نتوان كرد اگر نجس باشد نماز مىتوان كرد، و عمامه را صدوق زياد كرده است بر علما به اعتبار آن كه به هيئتى كه پيچيده است ستر عورتين نمىتوان كرد، و آن بىوجه است.و حق آنست كه عمامه اين حكم ندارد، و اگر به صدوق رسيده باشد حديثى و قايل شده باشد باين حكم بر ديگران كه آن حديث به ايشان نرسيده است حجة نيست و در اين كه در چيزى كه نماز در او تمام نشود اگر نجس باشد نماز صحيح است و روايات بسيار وارد شده است و كسى در آن خلاف نكرده است پس اگر چاقشور نجس باشد نماز مىتوان كرد و اگر بند آن را بر آن دوخته باشند نمىتوان كرد از آن جهت كه مىتوان بعنوان قيضه بستن و عورتين را به آن پوشانيدن، و آن چه واجبست از ستر عورتين ستر حلقه دبر است با ذكر و خصيتين و از ناف تا زانو مستحب مؤكد است.