هيچ شك نيست در آن كه حضرت سيد الأنبياء و المرسلين عقل كل بود، و حق سبحانه و تعالى حقايق ملك و ملكوت را بر آن حضرت منكشف ساخته بود و اگر از آن حضرت سؤال مىنمودند از اصول دين و فروع دين حضرت منتظر وحى الهى بود تا آن كه يهودان و نصارى از آن پيشواى انبياء سؤال نمودند از نسبت پروردگار كه از اصول دين است، حضرت سه روز جواب نفرمودند تا جبرئيل سوره قل «هو اللَّه احد» را آورد و بر همه عقلا ظاهر است كه متبحّران فضلا از تدبير خانه خود عاجزند و هر روز اغلاط بسيار مىكنند، پس اين عقول ضعيفه چه دانند مراد الهى را كه خواهند باين عقول اجتهاد و قياس و استحسان را بكار فرمايند، مع هذا سنيان در صحاح خود اخبار در مذمت قياس نقل كردهاند، و شيعيان در مذمت هر يك اخبار متواتره از رسول خدا و ائمه هدى (صلوات الله عليهم) روايت نمودهاند بلكه بسيارى از آيات و اخبار دلالت مىكند بر اين كه هر چه را علم نداشته باشند بان فتوى نتوان دادن