لوامع صاحبقرانی

محمدتقی مجلسی

جلد 1 -صفحه : 712/ 227
نمايش فراداده

سباع و غير آن هر چه گوشت آن را نخورند به مفهوم نه صريحا و بعضى را صدوق ذكر خواهد كرد.

اگر وزغ در ظرفى افتد يا داخل شود و بيرون آيد آن آب را بايد ريخت

(فان وقع وزغ فى اناء فيه ماء أهريق ذلك الماء)(1)

پس اگر چلپاسه در ظرفى افتد كه آب داشته باشد، يا داخل شود و بيرون آيد آن آب را بايد ريخت. و همين عبارت در حديث صحيح وارد شده است و ظاهرا ريختن آب بواسطه زهر است، نه از جهت نجاست، چون نفس سائله ندارد. و اخبار گذشت كه هر چه نفس سائله ندارد پاكست.

و در حديث صحيح وارد شده است از على بن جعفر كه گفت سؤال كردم از برادرم موسى بن جعفر (صلوات الله عليهما) از عظايه كه نوعيست از وزغه و در خانها مى‏باشد به شكل مار و دست و پا دارد شبيه به آدميست و از مار و وزغه كه از آن بزرگتر است و در صحراها مى‏باشد، و آن را چلپاسه، و آفتاب پرست مى‏گويند كه هر گاه اينها در آب روند، و نمى‏رند در آب آيا از آن آب وضو مى‏توان ساخت؟ حضرت فرمودند كه باكى نيست.

پس جمع مى‏توان كرد به آن كه امر به ريختن از جهت اين باشد كه مبادا كسى آن آب را بخورد و سم به او ضرر رساند، اما وضو توان ساخت يا ريختن آب از روى استحباب باشد، و وضو ساختن مكروه باشد چنانكه اكثر علما گفته‏اند، يا اگر بميرد آب را بايد ريخت و اگر نميرد نه، و اين جمع ظاهرتر است اگر چه ريختن بهتر است و اللَّه تعالى يعلم.

و وزغ شامل اين هر دو هست و شامل لحكه نيز هست كه از اينها خوردتر است و در صحراها مى‏باشد و انگشت عروسانش مى‏گويند. و اما آن چه در فارسى آن را وزغ مى‏گويند عرب آن را ضفدع مى‏گويد، و نزد علماء شيعه كراهت ندارد، و جمعى از سنيان آن را نجس مى‏دانند و جمعى مكروه.

اگر سگى در آب افتد، يا از آب بخورد

(و ان وقع فيه كلب او شرب منه أهريق الماء و غسل الاناء ثلث‏