روايت كرده است كه آن كتاب شهاب باشد آيه در آنجا بوده باشد، و ليكن در علل از شهاب بن عبد ربه روايت كرده است و آيه را ذكر نكرده است و بعيد است كه بوده باشد و او ذكر نكند، و شيخ نيز از شهاب روايت كرده است و طريق صدوق به شهاب صحيح است در اين كتاب پس ظاهر آنست كه حديث صحيح باشد هر چند در علل بعنوان صحيح روايت نكرده است باصطلاح متأخرين و اللَّه تعالى يعلم.
و ظاهر هر دو خبر اين است كه خواسته باشند كه آب بدست حضرتين (صلوات الله عليهما) كرده باشند و نگذاشته باشند و آب بدست كردن استعانت مكروه است بنا بر مذهب مشهور و در اين صورت مبالغه نمودن در نهى و آيه را خواندن مبالغه در كراهت خواهد بود و اگر راويان اراده ريختن آب بر عضو داشته باشند حرام است و مبالغه در موقع خود است مجملا احوط آنست كه هيچ يك را نگذارند كه بفعل آيد.
(و قال ابو جعفر (صلوات الله عليه) مسح امير المؤمنين (صلوات الله عليه) على النّعلين و لم يستبطن الشّراكين)(1)
حضرت امام باقر (صلوات الله عليه) فرمودند كه حضرت امير المؤمنين (صلوات الله عليه) مسح كشيدند بر نعلين عربى و دست به زير تسمه آن نبردند. و اين حديث را شيخ بسند صحيح، و كلينى كالصحيح از آن حضرت روايت كردهاند و تفصيلش گذشت.
(و كان امير المؤمنين (صلوات الله عليه) اذا توضّأ قال بسم اللَّه و باللَّه، و خير الاسماء للّه، و اكبر الاسماء للّه، و قاهر لمن فى السّماء، و قاهر لمن فى الارض [اللَّه خ ل] الحمد للّه الّذى جعل من الماء كلّ شىء حىّ و احيى قلبى بالإيمان، اللَّهمّ تب علىّ و طهّرني و اقض لي بالحسنى، و ارنى كلّ الّذى احبّ، و افتح لي بالخيرات من عندك يا سميع الدّعاء)(2)
و حضرت امير المؤمنين وقتى كه مىخواستند كه وضو بسازند اين دعا