فرمودند كه پروا ندارم كه بول بمن رسيده باشد يا آب هر گاه ندانم. يك احتمال عبارت اينست كه جاهل به نجاست معذور است و آب و بول يكسان است پس چنانكه نماز را از آب اعاده و قضا نمىبايد كرد هم چنين بواسطه بول قضا و اعاده نمىبايد كرد. و احتمال ديگر آن كه در نجاست علم مىبايد و تا علم به نجاست نداشته باشند اجتناب واجب نيست و ظاهرا هر دو مراد باشد و هر دو معنى از كلام حضرت در مىآيد و على اى حال اين حديث مخالف حكم اول است مگر آن كه جاهل را بمعنى جاهل مسأله بگيريم در سخن سابقش.
(و قد روى فى المنىّ انّه ان كان الرّجل [جنبا] حيث قام نظر و طلب فلم يجد شيئا فلا شىء عليه و ان كان لم ينظر و لم يطلب فعليه ان يغسله و يعيد صلاته)(1)
و بتحقيق كه روايتى وارد شده است و آن چند روايت صحيح و كالصحيح است كه روايت كردهاند محمد بن مسلم، و عبد اللَّه بن سنان، و ميمون از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليه) در منى كه اگر شخصى محتلم شده باشد يا جنب و چون از خواب بيدار شود ملاحظه نموده باشد جامه را و منى را نديده باشد و غسل كرده باشد و نماز كرده باشد و بعد از آن منى را در جامه ديده باشد بر او چيزى نيست يعنى اعاده نماز نمىكند، و اگر ملاحظه جامهها نكرده باشد و بعد از آن ببيند مىبايد بشويد و اعاده نماز نكند.
و اكثر علما اعاده را حمل كردهاند بر استحباب، و احوط اعاده است، و اين احاديث نيز مخالف سخن اول صدوقست و احاديث صحيحه در منى و بول و خون وارد شده است كه اگر جاهل باشد اعاده نماز نمىكند.
(و لا باس بدم السّمك فى الثّوب ان يصلّى فيه الانسان قليلا كان او كثيرا)(2)
و باكى نيست به خون ماهى كه در جامه باشد و آدمى در آن جامه نماز كند خواه اندك باشد و خواه بسيار و اين مضمون روايت سكونى است از حضرت امير المؤمنين (صلوات الله عليه) و در حديث صحيح عبد اللَّه بن ابى يعفور