مراد از بند دست است كه اندكى بالاى كف است تا سر انگشتان. و بعضى از علما اكتفا بسر انگشتان كردهاند. و بعضى گفتهاند كه از مرفق مسح مىكنند طرفين دست را. و هر دو قول مخالف ظاهر آيه است و بر قول اخير حديث صحيح وارد است و ليكن محمول بر تقيه است. و بعضى سنت مىدانند و نكردن اولى است.
و اما آن چه گفته است كه بعد از زدن دست را بيفشاند افشانيدن دستها در احاديث صحيح و كالصحيح وارد شده است و منافات با ظاهر آيه ندارد و بر تقدرى كه لازم باشد كه چيزى از خاك بر دست بچسبد سنت است افشاندن زيادتى آن كه سبب آن نشود كه رو بدنما شود.
و اما فرقى كه صدوق و جمعى كثير از اصحاب كردهاند ميان تيمم بدل از وضو و تيمم بدل از غسل كه بدل از وضو يك مرتبه دست بر زمين زند، و از براى غسل دو مرتبه حديث صريحى كه دلالت كند بر اين معنى نديدهام. و حديث زراره، و محمد بن مسلم را كه مستند آن ساختهايد هر دو دلالت بر نقيض مطلب دارند.
و احاديث صحيحه در غسل وارد شده است كه حضرات ائمه معصومين (صلوات الله عليهم) يك مرتبه دست بر زمين زدهاند مثل صحيحه زراره كه گذشت از براى بدل از غسل و غير آن، و احاديث مطلقه واقع شده است كه يك مرتبه دست بزن، و احاديث دو مرتبه نيز مطلق واقع شده است، و حديث صحيح سه مرتبه نيز واقع شده است، و حديث صحيح چهار مرتبه نيز واقع شده است.
و جمعى از علما يك مرتبه را واجب مىدانند و زياده را سنت و جمعى به تخيير قايلند و خالى از قوت نيست. و احوط آنست كه از براى هر يك از وضو و غسل دو تيمم بكند يكى يك ضربى و يكى دو ضربى و اللَّه تعالى يعلم.
(و سأل عبيد اللَّه بن علىّ الحلبيّ ابا عبد اللَّه (صلوات الله عليه) عن