و در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليه) منقولست كه حسان جمّال گفت كه من آن حضرت را از مدينه به مكه به شتران خود بردم و چون بمسجد غدير خم رسيديم حضرت نظر فرمودند بدست چپ مسجد و فرمودند كه در اينجا حضرت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) ايستاده بودند در آن وقتى كه فرمودند كه هر كه من مولا و واجب الاطاعه اويم پس على مولاى اوست در وقتى كه اوّل فرمودند كه آيا من نيستم اولى به نفوس شما از شما چنانكه حق سبحانه و تعالى فرموده است كه النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ همه گفتند بلى يا رسول اللَّه پس فرمودند كه هر كه من اولى بنفس اويم پس على اولى بنفس اوست و واجب الاطاعه اوست خداوندا دوست دار هر كه على را دوست دارد و دشمنى كن با هر كه با على دشمنى كند پس نظر به جانب ديگر كردند و فرمودند كه اينجا موضع خيمه ابو بكر و عمر و سالم مولى ابى حذيفه و ابو عبيدة بن جرّاح است كه از جمله اصحاب صحيفه بودند و در كعبه عهد كرده بودند كه چون حضرت در آن سفر بقصد اقامت على بن ابى طالب به امامت رفته بودند و در عرفات و در مسجد خيف مكرّر حديث ثقلين را فرمودند اين چهار يقينا متواترا و جمعى ديگر على الخلاف در كعبه با هم بيعت كردند كه چون حضرت از دنيا برود نگذاريم كه على امام شود و حديثى وضع نمودند در كعبه چون كه على دعوى كند يكى از اين جماعت بر مىخيزد و مىگويد كه من از حضرت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شنيدم كه فرمود كه ما اهل بيتيم كه حق سبحانه و تعالى آخر ترا از جهة ما اختيار كرده است نه دنيا را و جمع نمىشود در ما نبوت و خلافت و باقى را به شهادت بطلبد ما شهادت خواهيم داد و برهم خواهيم زد و همه قسم خوردند كه اين سر را افشا نكنند و جبرئيل آمد و آيات آورد و آن حكايت طولى دارد مجملا در كلينى و تهذيب تصريح