لوامع صاحبقرانی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لوامع صاحبقرانی - جلد 3

محمدتقی مجلسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به ايشان هست و صدوق تقيه گفته است كه آن موضع خيمه منافقين بود كه چون حضرت را ديدند كه دست بلند كرده است و على را بر داشته است و اين كلمات را مى‏فرمايد بعضى به بعضى گفتند كه نظر كنيد به چشمهاى او كه چگونه مى‏گردد كه گويا چشمهاى ديوانه است و آن چشمى بود كه مى‏كردند باين گفتگو و بسيار بود كه شتر را از پا مى‏انداختند باين گفتن حق سبحانه و تعالى از جهة كشف اسرار ايشان و دعاى چشم زخم عالميان اين آيه را فرستاد كه ترجمه‏اش اين است كه نزديك بود كه كافران ترا از زخم چشم بلغزانند و از پا در آورند اگر نه عصمت ما مى‏بود و مى‏گويند كه ديوانه شده است در محبت على چنانكه مرتبه ديگر اين را گفته بودند كه مذكور خواهد شد در مبحث تسبيح حضرت فاطمه زهرا (صلوات اللَّه عليها) و دروغ مى‏گويند و نه چنين است كه تو از پيش خود گويى و نيست اين اقامت على مگر تذكيرى مر عالميان را كه بخاطر آوردند كه در ميثاق عهد بستند با خداوند عالميان و همه بلى گفتند در وقتى سبحانه و تعالى فرمود كه آيا من خداوند شما نيستم و محمد پيغمبر شما نيست و على امام شما نيست و ائمه يازده از فرزندان او امامان شما نيستند همه گفتند بلى.

و صدوق چون مضمون اين خبر را ياد كرد با اخبار ديگر كه مذكور شد درهم كرده تتمه خبر را ذكر كرد كه خبر داد باين خبر حضرت صادق (عليه السلام) حسان شتربان ثقه را در وقتى كه آن حضرت را از مدينه مشرفه به مكه معظمه مى‏برد و حضرت فرمودند كه اى حسّان و اگر نه اين بود كه جمّال من بودى و اعتماد بر تو داشتم اين حديث را به تو نمى‏گفتم و ممكن است كه حسان اين حديث را تمام روايت كرده باشد و كلينى بعضى از آن را و همه حديث حسان باشد و ليكن بعيد است چنانكه به تتبع يافته‏ايم كه اكثر اخبار اين كتاب را از كلينى نقل كرده است و در اين صورت مراد صدوق از (اخبر بذلك) تتمه حديث‏

/ 610